در صحیفه خواندهام حضرت امام (ره) 16 تیر ماه 1359 در جماران خطاب به کمال خرازی سرپرست وقت خبرگزاری جمهوری اسلامی و همکارانش بر ضرورت عدم گروهگرایی و انتشار صحیح اخبار با این جملات تاکید فرمودند: «میخواهیم کسی در راس این موسسه باشد که درست آنچه هست بگوید و بنویسد. خبرگزاری پارس باید مورد تصفیه قرار گیرد و از کسانی که هیچ گونه وابستگی به این گروه و آن گروه ندارند استفاده شود تا موسسه مزبور را در جهت اهداف انقلاب اسلامی بازسازی نماید...» ( صحیفه ـ جلد 13- ص 1)
حضرت روح الله بارها گفتند و در جمع گروههای مختلف اجتماعی، سیاسی و مسولان امور رسانهای متذکر شدند که «خبرگزاری باید خبرگزاری باشد که مطالب همان طور که هست گفته شود؛ نمیخواهند که طرفداری از یک طرف بکنند و به یک چیزی را کوچک بکند، یک چیزی را بزرگ بکند، این طور چیزها نباید باشد ....» (صحیفه نور - جلد 10 - ص 131 ). به عقیده امام خمینی(ره) تمام رسانهها مربی یک کشور هستند؛ باید آگاهی کشور و شهروندان را تربیت کنند.
به همین خاطر ایشان میفرماید که «روزنامه از ملت و برای ملت است. چنانچه بر خلاف مسیر ملت بخواهد یک روزنامهای یا چیز دیگری رفتار بکند، خود ملت با او مخالفت میکنند. لازم هم نیست که مخالفتش این باشد که بریزد و بزند و بشکند، نه، اینها این کار را نمیکنند، لکن روزنامه برای خواننده است و وقتی خواننده نباشد روزنامه نیست.»...
حالا حدود سه دهه از آن ایام و دیدارها گذشته و بر حجم انبوه رسانهها افزود شده است. خبرگزاری پارس یا ایرنا مدیران مختلف و متعددی را نصب و عزل کرده و رسانههای دولتی بسیاری هم از دل سازمانها و وزارتخانه متولد شدهاند. اما این سوال باقی است که در آستانه انتخابات که شرایط حساس و موقعیت ویژهای در جامعه رواج دارد چقدر به این دیدگاه و اندیشه مترقی حضرت امام که مورد تایید دانشمندان علوم ارتباطات اجتماعی هم قرار دارد توجه شده است؟ این مساله به خصوص برای رسانههای دولتی بیشتر مورد توجه قرار میگیرد که بودجه عمومی کشور یا بیت المال ارتزاق میکنند و باید حقوق ملت را اساس رفتارهای سازمانی خود قرار دهند. به نظر میرسد نمره مثبتی به رسانههای دولتی نمیتوان داد.
ستاد تخریب کجاست؟
«ضرب و شتم نماینده بسیج دانشجویی در جلسه انتخاباتی موسوی»! چند دقیقه بعد از آن که خبر را ذخیره میکنم، دیگر اثری از آن در تلکس خبری فارس نیست. ظاهرا این اخبار اشتباها منتشر شده است!
«هواداران میرحسین، سایت نجف زاده را هک کردند»! کلی بد و بیراه در خبر نوشتهاند اما همین خبرگزاری سازمان ملی جوانان (برنا) توضیح نداده که اگر هم عدهای به اسم «پویش صبح بیداران» سایت یک خبرنگار را هک میکنند چه ارتباطی به میرحسین موسوی دارد؟ این را خود نجف زاده هم اعلام کرده است. آیا یک هکر حرفهای و عاقل در فضای سیاسی اینگونه بیمحابا خود را رسوا میکند؟
به سراغ رجانیوز میروم، با اسمش به یاد دلیر مردی میافتم که باید بیشترین توجه را به فرمایشات امام میداشت. ولی افسوس! در خبری نقل کرده است که «روزنامه نگار دوم خردادی: مشاوران موسوی شور و تحرک ندارند»! این سایت، خبرش را آنقدر با ارزش بوده از یک باشگاه خبری نقل کرده و جالب آن که آن باشگاه هم خبر را از یک وبلاگ دیگر عاریه گرفته است. از این دست اخبار زنجیرهای که از یک وبلاگ کوچک در 3-4 سایت و خبرگزاری با یک هدف منتشر میشوند بسیار است.
خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) ، انصار نیوز، سایت های موازی قلم پرس،کلمه نیوز ... وجه اشتراکشان این روزها پیگیری خط تخریب میرحسین موسوی در عرصه انتخابات است.
انتشار 200 گزارش علیه موسوی در رسانههای حامی دولت
میخواستم بگویم راه اصلاح الگوی مصرف در حوزه فرهنگی این است که بودجه بیتالمال، کاغذ گران، اینترنت، نیرو و هزینههای کلان را به پای منافع شخصی خود هدر ندهیم، دیدم که فایدهای ندارد! چون اساسا همان طور که امام (ره) فرمودهاند وقتی نیروهای حزبی در این رسانهها فعالیت دارند بنا بر اطلاعرسانی حزبی است و چاره کار صرفا تصفیه است؛ همان چیزی که قبلا هم درباره خبرگزاری پارس اتفاق افتاده بود.
میخواستم بنویسم چگونه یک خبرگزاری برای تخریب یک حزب یا سازمان انقلابی، مصاحبه و بیانیه جعلی میسازد و نام آن را منبع آگاهی میگذارد که عضو همان حزب است و به خاطر ایجاد تفرقه و اختلافافکنی دست به افشاگری میزند اما دیدم در این صورت باید لیست طویلی از تکذیبهای منتشر شده از انواع خبرهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی این خبرگزاریها برای تنویر افکار عمومی منتشر کنم که حالا فرصتش نیست. باشد برای وقتی دیگر...
میخواستم بنویسم که فلان خبرنگار اخراجی یکی از این خبرگزاریها نوشته است که باندبازی و سلایق گروهی با اسم تخلف مالی عامل اخراج او شده که دیدم وقتی با نیروهای همکار و همفکر خود اینگونه رفتار میکنند وای به حال باقی اهل سیاست.
میخواستم بنویسم آیا میدانید آن نیرویی که دائما با عنوان عضو هیات علمی فلان جا مطرح میکنید تا برای دیگران نسخه بپیچد و به اصطلاح افشاگری کند، خودش در لیست سیاه یکی از همین پروندهها قرار دارد؟ دیدم این که چیزی نیست! از این دست لیست سیاهیها بسیار...
میخواستم بنویسم که معلوم است چرا بیجهت سنگ دیگران را به سینه میزنید که دیدم جوابش معلوم است. به همان جهت که به قول ضربالمثل معروف «در این احوال هیچ گربهای محض رضای دیگری موش نمیگیرد»! به عبارت دیگر وقتی برخی نیروهایتان را برای استخدام در برخی پستها از جمله دبیری شورای {...}، مدیرکلی روابط عمومیهای سازمان{...}، مشاور عالی{...} و امثالهم آماده و مبادله میکنید، قاعدتا معلوم است که تمایل ندارید به نقد دولت یا عملکرد دستگاهها بپردازید و کسی که فعلا نه سازمان و شرکتی دارد که پولساز باشد و نه وعده به آینده میدهد(موسوی) برایش کاری جز تخریب نمیکنید. حتی شده میروید 2-3 سایت مشابه و همنام یا به اصطلاح خودتان زنجیرهای برای اغفال و انحراف افکار عمومی مشابه نام سایتهای حامی موسوی میسازید که خبر جعلی علیه او منتشر کنید. برای نمونه به رغم شور و اشتیاق مردم و استقبال بینظیر شهروندان شریف خوزستانی و ایلامی در دیدار با میرحسین موسوی، مینویسید که" انتقاد دانشجویان از نحوه برگزاری مراسم سخنرانی موسوی در ایلام"! چرا چند هزار نفر دانشجوی دیگر را ندیدید؟ چرا نگفتید که موسوی حتی در برابر اهانتهای برخی به ظاهر دانشجویان هم صبر و بردباری نشان داد و آنها را به آرامش، منطق و راستگفتاری دعوت کرد و پاسخ لازم را داد؟ ". نوشتید: «آرای اصلاح طلبان پراکنده است»،«آغاز زودرس توزیع اقلام انتخاباتی میرحسین»، «کروبی و میرحسین ستاد انتخاباتی مشترک ندارند»،«حمایت از میرحسین موسوی را تکذیب می کنم»،«اختلافات در ستادهای مردمی موسوی باید جای خود را به گفت و گو دهد»، «بازی سهضلعی، نمایشی برای فریب»، «موسوی، مردی از آن سوی دیوار برلین!»، «وقتی میرحسین خودزنی میکند»، «حمایت سازمان نامشروع از موسوی»،«ارتباط کاندیدای مجاهدین با بیبیسی فارسی و...» اینها را شما نوشتید و تا توانستید در هر سایت و وبلاگی لینک دادید. ضمنا حداقل از طریق یک خبرگزاری 8 هزار(8000) گزارش و خبر ویژه (بولتنی) برای مخاطبان خاص یا ویژه خودتان مخابره کردید و برای نمونه در بسیاری از آنها ریشه همکاران رسانهای و سیاسی خود را در قالبهای مختلف با تیشه زدید تا در رقابت با آنها پیرو شوید! آیا این تیترها همان بیطرفی است که حضرت امام (ره) از خبرگزاریها انتظار داشت؟ ابدا.
خلاصه کلی حرف بود که بزنم اما دیدم بهتر است فقط در جملهای بلند براساس یک تحقیق کوچک بنویسم؛
«خبرگزاری فارس، خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا)، باشگاه خبری سازمان ملی جوانان (برنا)، رجا نیوز، انصار نیوز و سایتهای موازی کلمهنیوز و قلمپرس، در یک ماه گذشته حداقل 200 یادداشت، مصاحبه و گزارش تخریبی همراه با جهتگیری خاص سیاسی (به نفع یک کاندیدای خاص) علیه مهندس موسوی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و نخست وزیر سرافراز دوران دفاع مقدس کشورمان منتشر کردهاند؛ یعنی تقریبا در هر روز کاری 8 گزارش منفی علیه این کاندیدای انتخابات.»
ستاد خودجوش حمایت از دکتر محمود احمدی نژاد در یکی از شهرهای آمریکا راهاندازی شد.
به گزارش «شفاف»، این ستاد که با ارسال ایمیلهایی به دنبال جذب همراهانی برای خود است، شعار «شکر نعمت، نعمت صد افزون کند» را برای خود برگزیده است.
بنا بر این گزارش، در این ایمیل آمده است: با توجه رقم بالای هموطنان ساکن این شهر و مناطق حومه آن در ایالتهای مریلند و ویرجینیا، پیشبینی میشود شاهد حضور چشمگیر ایرانیان در پای صندوق رای و اعلام حمایت یک پارچه از فرزند صدیق مملکت باشیم.
در ادامه پیام تبلیغاتی حامیان رئیسجمهور فعلی ایران آمده است: ما ایرانیان در هر جای دنیا که باشیم، خرداد امسال این شعار را بر لب خواهیم داشت: شکر نعمت، نعمت صد افزون کند.
به نوشته وبلاگ یکی از ایرانیان مقیم واشنگتن در انتهای این پیام نیز نام برخی گروههای حامی این جریان از جمله جمعی از دانش آموختگان مسلمان دانشگاههای جورج تاون، جورج واشنگتن، جورج میسون و آمریکن، جمعی از ایرانیان مقیم محله پوتومک، بتزدا و راکویل، انجمن شعر پروفسور حمید مولانا، نتووریه کارپا (شعبه واشنگتن) و جمعی از دوستداران استاد رضا براهنی آمده است.
اولین مسالهای که پس از اعلام آغاز فعالیت ستاد هماهنگی حمایتهای مردمی از احمدینژاد به ذهن متبادر میشود، نحوه تامین هزینه تبلیغاتی و امور دیگر هزینهزا در این ستاد است. هنوز اطلاعاتی در این مورد و اینکه چه شخصیتهای نامداری در عرصه سیاست و اقتصاد و حتی ورزش در فکر کمک مالی به این ستادها هستند، اعلام نشده است. اما در سال 84 چه کسانی در پشت پرده کمکهای مالی ستاد احمدینژاد بودند و آیا امروز هم پولهای خود را به حساب رئیسدولت مهرورزی واریز میکنند یا خیر؟ یکی از نزدیکان احمدینژاد که نقش مهمی در ستادهای سال 84 داشت، در این مورد میگوید: اکثر هزینههای ستاد در سال 84 تحت عنوان نام آقاخان و از سوی افراد دیگر تامین میشد.
آقاخان که بود؟
سیدرستم سید آقاخان از نزدیکان رئیسجمهور و از نامزدان ستاد حامیان دولت در انتخابات شورای شهر تهران در آذرماه سال ???? بوده است که در انتخابات ریاست جمهوری 84 از وی به عنوان یکی از بزرگترین حامیان احمدینژاد یاد میشود. آقاخان همان مردی است که در روزهای نزدیک به انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا، در فهرست نهایی نامزدان شورای تهران از سوی ستاد حامیان دولت موسوم به «رایحه خوش خدمت» قرار گرفت. این فرد یکی از سه مدیر موسسه بهزیست بنیاد بود که پس از به قدرت رسیدن احمدینژاد در سال 84 تاسیس شد اما با انتشار گزارشی درباره دست داشتن «موسسه بهزیست بنیاد» در قاچاق پوشاک خارجی، آقاخان تحت تعقیب قضایی قرار گرفت. روزنامه شرق در گزارشی به مناسبت افشای مسائل خلاف قانونی این موسسه نوشت:«شرکت بهزیست بنیاد با مدیریت محمدرضا قلیزادهشیروان، سید رستم سید آقاخان و امیر قیصرزاده، متهم به واردات انواع کالا از جمله پوشاک تحت پوشش امور خیریه است. البته رئیسجمهور در آن زمان دستور پیگیری تخلفات این شرکت را داد که نتیجه آن به طور رسمی اعلام نشد اما خبر انحلال برخی شاخههای این موسسه در سایتهای اطلاع رسانی منتشر گردید. اما تناقضی در این مساله موجب شد تا فرد دیگری از سوی یکی از نزدیکان احمدینژاد به عنوان حامی مالی ستاد تهران معرفی شود. این عضو ستاد احمدینژاد در سال 84 میگوید: پسر آقاخان اکنون در یکی از مشاغل رده متوسط شهرداری مشغول به فعالیت است و اگر پدری پولدار داشت، میتوانست شغل راحتتر و بهتری را پیدا کند!!
حمایت مالی کاشانی از احمدینژاد
این عضو ستاد احمدینژاد که امسال قصد حضور در ستاد کاندیدای احتمالی دیگری را دارد از حبیب کاشانی به عنوان رئیس ستاد تهران رئیسجمهور فعلی نام میبرد. حبیب کاشانی در گفتوگویی کوتاه با اعتمادملی که تنها برای صحت از گفته این عضو ستاد 84 انجام شد، ریاست خود بر ستاد تهران در سال 84 را تایید کرد اما در پاسخ به این سوال که آیا از نظر مسائل مالی هم کمکی به ستاد کرده است؟ گفت: من مصاحبه نمیکنم. حبیب کاشانی به این سوال که در ستاد 88 چه نقشی دارید، هم پاسخ داد: هیچ نقشی در ستاد 88 ندارم. البته رفاقت احمدینژاد و کاشانی در عرصه سیاست خلاصه نشد. در پشت پرده تغییرات مدیریتی پرسپولیس در سال 86 نقش حمایت احمدینژاد از رئیسستاد انتخاباتی تهران به خوبی نمایان است. سازهای مخالف علیه انصاری فرد زمانی زده شد که حبیب کاشانی رایزنیهای خود را برای حضور در هیات مدیره و سپس مدیرعامل شدن در پرسپولیس آغاز کرد. او موفق شد پس از مذاکراتی با رئیسجمهور نظر مثبت احمدینژاد را جلب کند. هر چند که با توجه به دوستی بسیار نزدیک احمدینژاد و کاشانی، نپذیرفتن درخواست کاشانی از سوی رئیسجمهور دور از ذهن بود. پس از جلسهای که میان کاشانی و احمدینژاد برگزار شد، علی آبادی هم مجبور به پذیرفتن این تصمیم شد و رئیس سازمان تربیت بدنی به دلیل دستور مستقیم رئیسجمهور نتوانست به این پیشنهاد پاسخ منفی بدهد. هرچه بود این تکلیفی بود که انجامش بر علیآبادی به عنوان معاون رئیسجمهور یک فرض و واجب بود. البته در مقاطع دیگری هم حبیب کاشانی از کمکهای رئیسجمهور در اداره تیم پرسپولیس بهره گرفت. کاشانی در بهمنماه 76 با ارسال نامهای به رئیسجمهور , از وی خواست تا برای پرداخت بدهی 142 هزار یورویی این باشگاه به یک شرکت خارجی دستورات لازم را بدهد.
البته تمام این حرف و حدیثها مربوط به سال 84 و تا پیش از سال 88 است. هنوز منابع خبری از دیدار انتخاباتی کاشانی و احمدینژاد، خبری را منتشر نکردهاند. آقاخان هم ظاهرا قصدی برای ایفای نقش سال 84 را ندارد. با این حال ثمره هاشمی در روز دوم اردیبهشتماه بدون اشاره به ابعاد حمایتهای مردمی از احمدینژاد، فعالیت مخلصانه و فقط برای رضای خدا را محور این فعالیتها نامید و پرهیز از اسراف و تبذیر و تجمل، مردمگرایی، رعایت اخلاق اسلامی، رعایت قوانین جاری، پرهیز از افراط و تفریط، نداشتن پرچم حزبی و گروهی به لحاظ تعلقی که گفتمان پیشرفت و عدالت به عامه مردم دارد را بخشی از ضوابط این ستادها عنوان کرد اما همانند سال 84 اشارهای به منابع مالی این ستادها نکرد و حتی رئیس دفتر مرد همه کاره احمدینژاد از محل این ستاد اظهار بیاطلاعی کرد. این در حالی است که چند روزی است برخی خبرها حاکی از جابهجایی مهرداد بذرپاش از مدیریت شرکت سایپا به شرکت «شستا» است. «شستا» یکی از شرکتهای زیرپوشش سازمان تامیناجتماعی است که حجم پولی که در آن ردوبدل میشود بسیار قابل توجه است و یکی از موسسات و شرکتهای تحت پوشش آن شرکت خودروسازی سایپاست. مهرداد بذرپاش مرد 29 ساله دولت احمدینژاد در دو مقطع رئیسستاد انتخاباتی احمدینژاد بود. او در انتخابات سوم شوراها و انتخابات مجلس هشتم نقش محوری را برعهده داشت و برخی اخبار درخصوص منابع مالی این ستادها منتشر شد.
اکنون جابهجایی او از «سایپا» به «شستا» باعث به وجود آمدن شائبههای جدیدی درخصوص تامین منابع مالی ستاد انتخاباتی احمدینژاد ایجاد کرده است. اگرچه ثمرههاشمی، رئیس ستاد انتخاباتیرئیسجمهور در این خصوص سخن نگفته و منابع مالی ستاد خود را شفاف معرفی نکرده است اما سایتها همچنان به گمانهزنیهای خود میپردازند بدون آنکه کسی از سوی دولت یا ستاد احمدینژاد آنها را تکذیب کند.
عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی عقیده دارد که «سرمقاله کذایی کیهان در مورد تهدید آقای خاتمی به ترور و شبیه سازی آن به جریان بی نظیر بوتو، بیانگر زنده بودن این تفکر در جریان اقتدارگرا است و عوامل گروه فشار هم به عنوان پیاده نظام این جریان دوباره دارند نقش خود را ایفا می کنند.»
طی روزهای اخیر شاهد ایجاد تنش در سخنرانی مهدی کروبی و نیز برهم خوردن سخنرانی میرحسین موسوی و پخش گاز فلفل در میان جمعیت بودیم. این رخدادها افکار عمومی را نسبت به بازگشت رفتارهای مغایر با اصول اخلاقی و قانونی نگران کرده است.
عبدالله ناصری در این خصوص در گفتگو با فرارو، اظهار داشت:«متاسفانه صحنه های انتخابات سال 76 در حال تکرار است و از نظر من دو مسئله ،دلیل انجام چنین اتفاق هایی است. اول اقبال اجتماعی ای که به سمت اصلاح طلبان ایجاد شده است و دوم مشکلات داخلی جناح اصولگرا.»
وی مدعی شد: « در حال حاضر با توجه به نارضایتی ها و بحران هایی که در کشور وجود دارد، جریان پشت صحنه ای که طراح حاکمیت یک دست بوده است عوامل اجرایی خود را که همان گروه های فشار هستند بسیج کرده است برای اینکه تا حدودی بتوانند حوادث احتمالی انتخابات را به سمتی ببرند که میزان مشارکت مردم کاهش پیدا کند، چون در مشارکت پایین ، آنها به راحتی می توانند نتبجه انتخابات را مدیریت کنند.»
این عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب افزود: « آقای خاتمی در زمان ریاست جمهوری خود گفتند که ما می خواهیم این نوع رفتارها و تفکرات بعد از افشای قتل های زنجیره ای به کلی ریشه کن شود اما برخی محافل نگذاشتند این اتفاق بیفتد و اکنون می بینیم که متاسفانه مجددا فعال شده اند.»
ناصری گفت: « سرمقاله کذایی کیهان در مورد تهدید آقای خاتمی به ترور و شبیه سازی آن به جریان بی نظیر بوتو بیانگر زنده بودن این تفکر در جریان اقتدار گرا است و عوامل گروه فشار هم به عنوان پیاده نظام این جریان دوباره دارند نقش خود را ایفا می کنند.»
وی خاطر نشان کرد: « برای اینکه مردم نسبت به این قضایا حساس نشوند محافلی که در مظان اتهام هستند باید نسبت به این وقایع عکس العمل نشان دهند. پخش گاز فلفل در جلسه سخنرانی آقای موسوی هیچ عکس العملی را از سوی نهادهای مختلف در پی نداشت و روزنامه کیهان هیچگونه موضعی نگرفت ؛بنابراین مردم حق دارند که نسبت به قضایا مشکوک شوند.»
ناصری گفت: «جریان تندرو ای که این حوادث را شکل می دهد به دنبال این است که مشارکت مردم کاهش پیدا کند اما جامعه فرهیخته ما نسبت به این وقایع عکس العمل نشان خواهد داد و در پای صندوق های رای نتیجه ای خلاف خواست این افراد را رقم خواهد زد.»
وی در پایان گفت: « این نوع حرکات اساسا ناپسند و با نمادهای توسعه یافتگی در تضاد است و ما امیدواریم مجریان این رفتارهای ناشایست به خاطر تایید عظمت فکری مردم ایران دست از این کارها بردارند.»