با قطعی شدن نام مجید مجیدی به عنوان کارگردان فیلم انتخاباتی مهندس میر حسین موسوی و همکاری مشترک بهروز افخمی و ضیاالدین دری درساخت فیلم انتخاباتی مهدی کروبی پای سینماگران به عرصه انتخابات باز شد.
به گزارش ایلنا، با توجه به آغازسفرهای انتخاباتی مهندس موسوی گروه فیلم برداری فیلم انتخاباتی وی کار خود را آغاز کرده اند.
براساس این گزارش فعالیتهای انجام گرفته این گروه فیلمبرداری که به منظور ساخت فیلم انتخاباتی مهندس موسوی ، وی راهمراهی می کنند با نظارت و کارگردانی مجید مجیدی کارگردان صاحب نام سینمای ایران انجام میگیرد .
علی معلم مشاور هنری مهدی کروبی هم در گفت و گو با ایلنا از آغازساخت فیلم انتخاباتی کروبی در آینده ای نزدیک خبر می دهد و می گوید: بر اساس برنامه اعلام شده صدا و سیما به ستاد های انتخاباتی ما سه فیلم جداگانه را درآستانه انتخابات در نظر گرفته ایم که این فیلم ها به صورت مشارکتی توسط من ، بهروز افخمی و ضیا الدین دری تولید خواهد شد .
در پی توهین روزنامه کیهان به مهدی کروبی دبیرکل حزب اعتماد ملی در جوابیهای خطاب به حسین شریعتمداری به ادعاهای وی پاسخ گفت و به سوابق مدیرمسئول کیهان اشاره کرد.
متن کامل جوابیه مهدی کروبی به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
و قل اعوذبک من همزات الشیاطین(مومنون، 97)
آقای حسین شریعتمداری
مدیرمسوول روزنامه کیهان
سلام علیکم
طبق عادت مالوف و سنت مسبوق آن جریده، در روزنامه روز چهارشنبه نهم اردیبهشتماه 1388 با نگارش دو متن مستقل اما مرتبط،یکی به زبان لودگی و دیگری به زبان امنیتی اینبار علیه اینجانب مهدی کروبی به تهمت و هتک حرمت روی آوردهاید و دوستان و یاران مرا هم بینصیب نساختهاید، بلکه در پردهدری، درهای تازه گشودهاید و همگان را نه در مقام روزنامهنویس که در جایگاه یک مقام امنیتی به وابستگی به رژیم صهیونیستی متهم کردهاید.
وااسفا که در جمهوری اسلامی، این نظام برآمده از خون شهدا، قلم به دست کسی افتاده که در جایگاه نمایندگی رهبری در معظمترین موسسه مطبوعاتی حکومتی نهتنها از مشی رهبری پیروی نمیکند بلکه با سوءاستفاده از موقعیت شغلی خویش و جایگاهی که در مقام بهرهمندی از اموال عمومی دارد بنگاه دروغپراکنی راه انداخته و پس از عمری در پوستین خلق افتادن و نقش پراودای ایرانی را بازی کردن و هتک حرمت مراجع عظام تقلید و روشنفکران برجسته دینی و مدیران خادم ملت اکنون به سراغ فردی آمده که هرگز داعی دفاع از خویش نداشته و همواره کوشش کرده آبروی ریختهشده افراد و حق ناحق شده اشخاص را با وساطت و میانجیگری و میانداری و میانهروی و ریشسفیدی به آنان بازگرداند و همواره با این روش از جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی و راه امام پاسداری کرده است.
اکنون اما نوبت به خود من رسیده است که از عنایات و کنایات کیهان بیبهره نمانم و بدانم که این بنگاه دروغپراکنی از تحریف مواضع مهدی کروبی ناامید شده به توهین روی آورده است. بارها از تحریف کیهان در عبارات و کلمات منسوب به خویش گذشت کردم چراکه تیغ کیهان در دریدن اعتماد مردم به اصلاحطلبان را کندتر از آن دیدم که نیازی به در افتادن با کیهان باشد اما اکنون که حد گذراندهاید و از آن بدتر افزون بر من، یارانم را نیز متهم ساختهاید چارهای جز آن ندیدم که با شخص شما یک بار برای همیشه سخن بگویم و حجت تمام کنم تا بدانید که این بار نه با سعیدیسیرجانی که با مهدی کروبی سخن میگویید که کارنامه نیم قرن مبارزه سیاسی او و پدرش و خانوادهاش در راه انقلاب و نظام روشن است. البته میدانم که در این دیار از سعیدیسیرجانی تا دوست حضرتعالی سعید امامی همه از هر نوع بشر در معرض نیش قلم و قربانی بهتان شما هستند. سخن گفتن از خویش در فرهنگ عرفانی و اخلاقی ایرانیان مذموم است اما اسوه ما امام علی(ع) است که در زمانه نامردانی میزیست که العیاذبالله اسلام و ایمان و نماز او را زیر سوال بردند و آن امام شرمسار از عصری شد که در آن او را با معاویه بن ابیسفیان قیاس میکردند.
پس به فریاد درآمد و از سابقه خود در اسلام و یاری پیامبر اسلام و جنگاوری در جبهه حق گفت. امروز هم همان روز است که افرادی چون شما با بیانصافی تمام سوابق فرزندان ایران و یاران امام را زیر سوال میبرید و کسی را یارای هماوردی با شما نیست که اگر هست چون شمشیرعلی در نیام و چون زبان آن حضرت در کام است. من اما زبان در کام نمیگیرم و از یاد نمیبرم جفایی که شما در حق مراجع محترم تقلید و روشنفکران مسلمان و حتی دگراندیشان کردهاید. کیست که سابقه و رابطه مرا با برخی از فقها و مجتهدین نداند و از این واقعیت غافل باشد که در مرزبندی با آن بزرگان و ترجیح امام عزیز بر آن علما از سابقون بودم؛ اما آیا این مجوزی است که بر هتک حرمت ایشان از سوی کیهان سکوت کنم؟ کیست که فاصله مرا (بهخصوص در سالهای آغاز تاسیس جمهوری اسلامی) با برخی از روشنفکران ملی و مذهبی نداند و به یاد نیاورد که در ترجیح خط امام بر خطها و جناحهای دیگر لحظهای تردید نداشتم؛ اما آیا این دلیلی است که بر هتک حیثیت بزرگانی چون مرحوم مهندس بازرگان – که در تدین او شکی نبود – چشم ببندم؟ آیا مکتب همان امام و میراث همان اسلام نباید سبب شود که این همه ظلم و جفا را نادیده نگیریم وقتی که مدیران کیهان همسو با تهیهکنندگان برنامههایی چون هویت به نویسندگان و روشنفکران این سرزمین چون مرحوم دکتر عبدالحسین زرینکوب و مرحوم دکتر عباس زریاب خویی توهین میکردند؟ آیا امروز همان کلام امیرمومنان نباید سرلوحه ما باشد که اگر مسلمانی از خبر تعرض به زنی یهودی بمیرد، بر او حرجی نیست؟
آقای شریعتمداری؛
شما بر مبنای کدام دانش فقهی و حوزوی متعرض محتوای اعلامیه من درباره ضرورت اصلاح قانون مجازات افراد زیر 18 سال میشوید؟
شما در کدام مدرسه و مکتب و دانشکده درس فقه و حقوق و علم دین آموختهاید؟ مساله اعدام افراد زیر 18 سال مسالهای فقهی و حقوقی است که فقها و حقوقدانان باید درباره آن نظر دهند و البته هر نظری در این باره میتواند مورد نقد علمی هم قرار گیرد نه اینکه مایه لودگی و فحاشی بنام طنزپردازی شود. در فقه اسلامی هیچ تردیدی در اصل قصاص نفس در مورد قتل عمد وجود ندارد مگر آنکه صاحبان حق از آن بگذرند. اما بر مبنای همین فقه، کودکان از مجازات اعدام مستثنی هستند.
تنها بحث و اختلافنظر درباره افراد کمسن و سال که در اصطلاح فقهی و حقوقی غیرمکلفین، غیربالغین و یا «صبی» و کودک نامیده میشوند اختلاف از نظر میزان سنآنهاست. این مطلب مورد اتفاق همه فقهای اسلام است که «صبی» یعنی کودک در صورت ارتکاب قتل عمد محکوم به قصاص نفس و اعدام نمیشود، بلکه «عاقله» یعنی خویشاوند و خاندان وی دیه مقتول را میپردازند. لیکن چون اخبار و احادیث مربوط به این موضوع هم تعدادشان اندک و هم مضمونشان متفاوت است موجب اختلافنظر در مفهوم و مصداق کودک و صبی گردیده است که آیا منظور از صبی و کودک کیست. برخی فقها با استناد به برخی از احادیث گفتهاند منظور از آن افراد زیر 15 سال است.
برخی روایات به میزان رشد جسمی فرد مورد نظر اشاره و تاکید نمودهاند و نه به مقدار سن او و حتی قید وجب راجع به قد وی ذکر شده است. در برخی فتواها به نشانهها و علائمی از رشد جسمی و جنسی فرد مورد نظر اشاره شده است. نظر دیگر این است که بلوغ و کمال فرد تابع شرایط اقلیمی و آب و هوایی است و سن بلوغ افراد در مناطق حاره و بارده متفاوت است و مصداق صبی و کودک علیالاغلب افراد زیر هجده سال است و نه پانزده سال.
براساس این واقعیت است که قوه قضائیه کشور ما تحت ریاست فقیهی مطلق و مجتهدی کامل نیز بخشنامههایی را مبنی بر منع اعدام افراد زیر هجده به قضات فرستاده و اخیرا پیشنویس لایحهای را دراین باره جهت تصویب تقدیم مجلس آماده نموده است و من هم به عنوان یک روحانی نظرم این است که در شرایط اقلیمی ما کودکان در سنین بالاتر از پانزده سال به بلوغ و رشد همهجانبه میرسند و مساله آغاز به انجام به اعمال عبادت با مسائل کیفری فرق دارد و لازم است که قانونی در اینباره تصویب و از اعدام افراد زیر هجده سال جلوگیری شود. آیا به نظر شما کیهاننشینان این دیدگاه امثال بنده و قوه قضائیه ارتباطی به صهیونیسم دارد و آیا شما طرفدار اعدام افراد زیر هجده سال هستید و معتقدید اگر کسی مانند شما فکر نکند از عوامل صهیونیسم است؟! آیا صهیونیستها از اینکه در ایران افراد زیر 18 سال را اعدام کنند و بتوانند علیه جمهوری اسلامی تبلیغ کنند راضیترند یا اینکه یک روحانی علاقهمند به نظام و یار امام خواستار لغو این مجازاتها شود؟ مگر خداوند متعال در قران مجید نفرموده است اگر فردی را بناحق بکشند مانند این است که همه انسانها را کشتهاند و اگر کسی را از مرگ ناحق نجات دهند مثل این است که همه انسانها را نجات دادهاند. ما کی میخواهیم به این آیات رحمت الهی عمل نموده و از خشونتدوری کنیم؟ شما چرا و چگونه به خودتان اجازه میدهید که به افراد مومن و مسلمان برچسب نامسلمانی و صهیونیسم بزنید، مگر شما چهکارهاید و چه جایگاهی دارید؟
در گذشته بسیاری از مسائل بوده که واجب یا حرام بوده ولی با تحقیقات جدید و فتوای علما غیرواجب و یا حلال شده است. مثل احکام بئر و کشیدن آب آلوده به نجاست چاه و نیز مانند ماهیهای خاویاری که تا انقلاب حرام نبود بعد از انقلاب با فتوای امام و برخی دیگر از مراجع حلیت آن اعلام شد ونیز مانند مساله مهم حق رای زنان که قبل از انقلاب یکی از محورهای اعتراض علما بود ولی بعد از انقلاب، زنان هم حق رای دادن و هم حق نامزد شدن در انتخابات را پیدا کردند. پس ماهیت متکامل فقه و پویایی آن هرگز با این بضاعت علمی شما نمیتواند مورد تردید باشد و در واقع دلیل بر آشفتگی شما از این اعلامیه نیست. آنچه علت پردهدری شماست ترس از انتخابات آینده است که شما در فرآیند این انتخابات کیهان را به ارگان نامزدی خاص بدل کردهاید و به نام انتشار اخبار دولت به تریبون رئیس دولت تبدیل شدهاید و آرزوی تمدید این دوره را در سر میپرورانید و برخلاف مشی رهبری، روزنامهای که از اموال عمومی است را به ارگان فردی تبدیل کردهاید و با مشاهده اقبال مردمی در صف مقابل آشفتهخاطر میشوید و چنین بیتابانه عنان از کف میدهید و دشنام میدهید. شگفتا که در رژیم شاه اعضای سابق حزب توده، رستاخیزی و ساواکی میشدند و به شکنجه و آزار مبارزان انقلابی و زندانیان سیاسی میپرداختند و پس از انقلاب اسلامی برخی افراد که سابقه وابستگی به گروههای ضدانقلاب را داشتند لباس مطبوعاتی میپوشند و با تلون و نفوذ در برخی مطبوعات (که به بیتالمال متکی هستند) به یاران امام و انقلاب توهین میکنند. روزی دگراندیشان و روشنفکران، دگر روز چهرههای ملی و مذهبی، گاهی بزرگان اقوام و مذاهب و مکاتب مسلمان و جایی حتی بیتامام خمینی و نوه محترم وی را هتک حرمت میکنند. بدینترتیب گویی کیهان به پایگاه ترویج خشونت و تفرقه و فرقهگرایی تبدیل شده است.
شما با این شیوه، ریشه در کدام راه دارید؟ آیا راه امام و رهبری و اسلام رحمانی فرسنگها از بیراهه شما دور نیست؟ آیا از آن زنان مومنهای که با نگارش اخبار کذب و مقالات دروغ در کیهان حریمشان را شکستهاید و در برخی پروندههای شبه قضایی برای ایشان پاپوش دوختهاید، حلالیت طلبیدهاید؟ آیا روی دیدار با ارواح طیبه علما و فقهایی که بدانها توهین کردهاید را دارید؟
انتخابات ریاستجمهوری 22 خرداد 88 آزمون ملی ایرانیان است. هر کس که بتواند خدمتگزار ملت باشد از حق ثبتنام در این انتخابات برخوردار است و تاکنون نیز چهار نفر بیشتر اعلام آمادگی نکردهاند. قانون هم وظیفه همه نهادها را روشن کرده است. روزنامه کیهان به عنوان بخشی از بیتالمال باید طبق قانون تابع سنتی باشد که اموال عمومی تابع آناند و آن بیطرفی است. چرا کیهان هر روز علیه دو نامزد انتخابات 22 خرداد – که هر دو یار امام بودهاند – پردهدری میکند و برای نامزد سوم سینهدرانی؟ روزنامه کیهان به چه حقی هر روز علیه مهندس میرحسین موسوی و اینجانب مقاله و خبر مینویسد و جعل میکند و تهدید میکند که مراجع صلاحیتدار به حسابم میرسند؟ مگر شما وکیل مدافع آن مراجع یا مامور مخفی آنها هستید که اینگونه از عالم غیب خبر میدهید؟
آقای شریعتمداری؛
درست است که در انتخابات سال 1384 حق خود را پایمال یافتم اما این شب انتخابات از آن شبها نیست که هنوز نیمه شب فرا نرسیده و صفحه روزنامه کیهان به ساعت 10 شب نرسیده و صندوق رای جمع نشده و شمرده نشده باشد و شما در تیتر اول روز بعد خبر از رتبهبندی نامزدها بدهید و نفر اول و دوم و سوم را تعیین کنید و سودای سونامی احمدینژاد سر دهید.
در این چهارساله که روزنامه اعتماد ملی را منتشر کردهام دقیقا میدانم که صفحه اول روزنامه چه زمان بسته میشود و اخبار غیبی چگونه به مدیرمسوول میرسد. مرا به بیسوادی متهم کردهاید. نمیدانم شما در کدام مدرسه و دانشکده و حوزه درس خواندهاید. اما از شما با آن آرشیو غنی اطلاعاتی و امنیتی در موسسه کیهان (که در آن ابعاد زندگی همه افراد مورد نظرتان مضبوط است) بعید است که ندانید و نتوانید پوشه مربوط به اینجانب را بیابید تا بفهمید که مهدی کروبی دانشآموخته دانشگاه تهران پیش از انقلاب اسلامی بوده و افتخار کسب اجازات علمی و اجتهادی متعدد از مراجع معظم تقلید و اساتید کهن سال حوزه علمیه قم و تهران را در کارنامه خود دارد.
مگر آنکه بگویید این مدارک را هم دیدهاید و برای آن اساتید نیز احترامی قائل نیستید و این البته خود عذر بدتر از کناه است که به مقام امامت امت و رهبری انقلاب اسلامی امام خمینی اهانت میکنید که به فرد بهزعم شما بیسوادی چون من این همه احکام متعدد دادهاند. یاران مرا نفوذی نام نهادهاید. در میان یاران من به جز افراد خدوم بسیاری از یاران و نزدیکان امام عزیز حاضرند. نمیدانم شما در عمر خویش اصلا امام را از نزدیک دیدهاید یا نه؟
برنامه شما تلاش برای اختلاف افکندن میان من و یارانم است تا با اتهامات واهی از قبیل اتصاف به صهیونیسم از پیگیری حقوق شهروندان و اصلاح قواعد حکمرانی منصرف شویم. اما بدانید این اهداف نه انتخاباتی که ذاتی من در زندگی است و شهادت میدهم که هیچ حرفی را نمیزنم مگر آنکه بدان از عمق جان باور داشته باشم و هیچ تصمیمی را نمیگیرم مگر آنکه مشورت کرده باشم. پس بدانید که هم میخوانم و هم مینویسم بهخصوص روزنامه کیهان را که در دوره حضرتعالی کارنامهای سیاه در توهین به نخبگان را از خود بر جای نهاده است.
آقای شریعتمداری؛
در پایان به شما تذکر میدهم و نصیحت میکنم که به خود آیید و حد نگه دارید و اجازه دهید ملت از حق انتخاب خود بدون تلقین و تخریب بهره ببرند.
فاعتبروا یااولوالالباب / والسلام علی من اتبع الهدی
مهدی کروبی - 11/2/88
وزیر اسبق کار و امور اجتماعی از تحریف مصاحبه اخیر خود با روزنامه اعتماد ملی به شدت گلایه مند است.
به گزارش خبرنگار سلام در پی مصاحبه اخیر ابوالقاسم سرحدی زاده با روزنامه اعتماد ملی وی از نحوه انعکاس سخنان خود و تحریفی که در آن صورت گرفته گلایه مند است.
وی می گوید که به درخواست مهدی کروبی با این روزنامه مصاحبه کرده است و متاسفانه گردانندگان روزنامه اعتماد ملی به شکل کاملا غیر حرفه ای مصاحبه وی را تقطیع کردهاند.
گفتنی است ابوالقاسم سرحدی زاده از حامیان میر حسین موسوی است و مصاحبه وی با ارگان حزب اعتماد ملی به معنای حمایتش از کروبی نیست.
با اعلام کاندیداتوری محسن رضایی و حضور سیدمحمد خاتمی در میتینگ میرحسین موسوی، مهدی کروبی ملقب به شیخ اصلاحات در دشوارترین موفقیت ممکن قرار گرفته است و احتمال عدم ثبتنام وی در انتخابات افزایش یافته است.
مهدی کروبی که با داشتن نقش محوری در تأسیس مجمع روحانیون مبارز در سال 1366، و ریاست مجالس سوم و ششم، به شیخ بزرگ اصلاحات مشهور شده بود، پس از اختلاف با مجمع روحانیون مبارز که در انتخابات ریاستجمهوری گذشته حاضر به حمایت از وی نشد، حزب اعتماد ملی را تأسیس کرد و طی 4 سال گذشته با تأسیس دفاتر استانی، انتشار روزنامه و سفرهای خارجی حزبی، عملاً به فعالترین حزب رسمی کشور تبدیل شد، اما اصرار وی بر کاندیداتوری در انتخابات، کروبی را با چالشهای گستردهای مواجه کرده است.
مهدی کروبی که با یارگیری چهرههای مشهوری چون غلامحسین کرباسچی، محمدعلی ابطحی، محمدعلی نجفی، جمیله کدیور، عطاءالله مهاجرانی، عباس عبدی، عمادالدین باقی، محمد قوچانی و محسن رهامی در کنار اعضای حزب خود تیم انتخاباتی نسبتاً قدرتمندی را گرد آورده بود، سبد رأی هدف خود را سه گروه اجتماعی متمرکز کرده بود.
اهالی روستاها و شهرهای کوچک که در انتخابات گذشته بخش اعظم رأی 5 میلیونی کروبی را تشکیل داده بودند، نیروهای چپ ارزشی و به طور کلی طیف اصلاحطلب و سرانجام آراء قومی اقوام لر در جنوب و دامنه زاگرس، سه گروه هدف آرای مهدی کروبی را تشکیل میدادند.
اما وقایع انتخاباتی چندان در مسیر اقبال شیخ اصلاحات نبود، عملکرد محمود احمدینژاد رئیسجمهور در پرداخت نقدی یارانه به مردم، افزایش وعدهها و تبلیغات گسترده رادیو تلویزیونی عملاً بخش عمده آرای روستاییان و اهالی شهرهای کوچک که در انتخابات گذشته با وعده 50 هزار تومانی کروبی، به وی رأی داده بودند را به خود جذب کرد.
از سوی دیگر با کاندیداتوری مهندس موسوی و حمایت مجمع روحانیون مبارز و دیگر گروههای شاخص اصلاحطلبان نظیر مشارکت، مجاهدین انقلاب و کارگزاران، بخش اعظم آرای نخبگان اصلاحطلب و به ویژه معتدلین این طیف که به سوی میرحسین گرایش پیدا کردند و حضور روز گذشته سیدمحمد خاتمی در متینگ انتخاباتی موسوی تیر خلاص بر باقیمانده امید کروبی به آرای اصلاحطلبان بود.
به علاوه کاندیداتوری محسن رضایی در شب گذشته که بخش قابل توجهی از آرای قومی کروبی در اقوام لر و عشایر را نیز به خود اختصاص میدهد، سومین بداقبالی کروبی در روز چهارشنبه بود که ریزش آرای سفر انتخاباتی و پر وعده احمدینژاد به استان فارس، و حضور خاتمی در متینگ انتخاباتی موسوی را تکمیل کرد.
همچنین در حالی که از 2 ماه پیش بنابر توافق هوشمندانه اصلاح طلبان، رسانه های آنها رویکرد حمایتی از کروبی داشته و از نقد وی پرهیز کرده اند، این روند در کنار صراحت لهجه کروبی وزن او را به عنوان یک شخصیت سیاسی بالا برده و در صورت انصراف بالاتر می برد، این در حالی است که برخی اشتباهات نظیر بیانیه "اعدام کودکان!" جایگاه او را دچار تزلزل کرده است.
گفته میشود گروهی از مشاوران کروبی به وی توصیه کردهاند با توجه به شرایط فعلی و درخواست های متعدد مهندس موسوی و حامیان وی برای حمایت کروبی از موسوی، عدم ثبتنام و حمایت از موسوی بهترین تصمیم است. اما گروهی دیگر نیز بر این اعتقادند که استفاده از فرصت تبلیغات انتخابات به ویژه صداوسیما برای نقد احمدینژاد را نباید از دست داد و انصراف در روزهای آخر تصمیم بهتری است، هرچند گروه سوم نیز که در بین مشاوران کروبی حضور دارند، به وی توصیه میکنند که به هر قیمت بخت خود را برای ریاستجمهوری بیازماید.
با این حال به نظر میرسد اکثر نزدیکان کروبی پذیرفتهاند که وی بخت چندانی برای کسب رتبه نخست یا دوم در انتخابات را ندارد و اگر مهندس موسوی به ریاستجمهوری برگزیده نشود، کروبی مقصر این شکست شناخته میشود و اگر موسوی به پیروزی برسد، در صورت عدم حمایت کروبی از وی، شیخ اصلاحات و حزبش امکان تعامل چندانی با دولت دهم را نخواهند داشت.
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن/دور فلک درنگ ندارد شتاب کن. سیدمحمد خاتمی باز هم به سراغ ابیات آشنای خواجه شیراز رفت تا به همگان گوشزد کند فرصت انتخابات ریاستجمهوری دهم برای تغییر وضع موجود تکرار نخواهد شد.
رئیسجمهور دوران اصلاحات با خطاب قرار دادن میرحسین موسوی با واژه «روشنفکر دینی» و «مدیر کارآمد» دستان نخستوزیر دوران جنگ را بالا گرفت و بار دیگر و در میان تشویقهای بیامان هزاران نفر از هواداران اصلاحات خواستار حضور فراگیر مردم در انتخابات شد.
سیدمحمد خاتمی و میرحسین موسوی «در یک قاب» نخستین بار در همایشی انتخاباتی به موازات استقبال کمنظیر حامیان اصلاحات شرکت کردند؛ یک گردهمایی پرشور که طلبکنندگان «تغییر وضع موجود» مدتها انتظار آن را میکشیدند.
این انتظار در عصر بارانی روز گذشته به پایان رسید و «سید» در کنار «مهندس» در ردیف ابتدایی سالن زیبای همایشهای برج میلاد در کنار بسیاری از فعالان سیاسی شاخص اصلاحطلب،چهرههای فرهنگی، هنرمندان نامآشنای مردم و فعالان اجتماعی و مدنی نشستند و به نماهنگهای حماسی در حال پخش چشم دوختند.
سالن بزرگ برج میلاد مملو از جمعیت بود و تا روی سن دامنه حامیان میرحسین و خاتمی و خیل عکاسان و خبرنگاران داخلی و خارجی کشیده شده بود. بیدلیل نبود که هسته مرکزی پویش (کمپین) حمایت از موسوی و خاتمی از شهردار تهران و رئیس اصلاحطلب کمسیون فرهنگی شورای شهر ـ احمد مسجد جامعی ـ درخواست کرده بودند بزرگترین سالن شهر را در اختیار این همایش انتخاباتی اصلاحطلبان قرار دهند.
میرحسین زودتر از خاتمی دوشادوش همسرش زهرا رهنورد در اواسط همایش قدم به سالن گذاشت. او که از ابتدای این همایش با غریو شعارهای «درود بر خاتمی، سلام بر موسوی» از سوی حاضران به سالن فراخوانده میشد رو به جمعیت کرد و دستان خود را بالا برد. همین امر کافی بود تا برای دقایقی طنین تشویقها و فریادهای پویش گران حامی موسوی و خاتمی این جلسه را از حالت عادی خارج کند. این اتفاق و با شدت بیشتر هنگام ورود سیدمحمد خاتمی تکرار شد. دو «یار دبستانی» هزاران جوان حاضر در سالن را به وجد آوردند تا سرود یار دبستانی حاصل این «شور و شعور» شود.
این صحنهها همانند سکانسهای یک فیلم نوستالژیک، سران اصلاحات را به یاد میتینگهای کمنظیر قبل از دوم خرداد یا نشستهای انتخاباتی انتخابات ریاستجمهوری نهم انداخت؛ شاید به همین دلیل بود که عبدالعلیزاده در این لحظات و هنگام پخش تصاویر قهرمانان ملی و دینی ایرانزمین ـ از مشروطه تاکنون ـ و به خصوص هنگام نقش بستن تصویر شهدای دفاع مقدس در کنار امام امت ناگزیر شد اشکهای خود را پاک کند.
خاتمی اما در دیگ خروشان جوانان حامی اصلاحات به سوی تریبون گامهای استوارش را برداشت و پس از قرار گرفتن در جایگاه، ناچار شد دقایقی سکوت کند چرا که صدای او در میان غریو فریادهای طرفداران «تغییر» گم بود.پس از این مکث دلپذیر این گونه آغاز کرد: «نزدیک غروب آفتاب است و من صبح را دوست دارم. پس بگذارید در این هنگام غروب که غم دلپذیری دلها را پر میکند همزبان با آیینهدار جان بلند وارسته ایرانی حافظ شیراز شویم که میگوید:
صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن/دور فلک درنگ ندارد شتاب کن/زان پیشتر که عالم فانی شود خراب / ما را به جام باده گلگون خراب کن. نقل است آیتالله حاجمیرزاجوادآقا ملکیتبریزی در قنوت نماز شب خود این ابیات حافظ را میخواند. صرف نظر از معنای بار سنگین عرفانی آن میخواهم از آن استفاده کنم و بسیار کوتاه خطاب به حاضران و در محضر سرور ارجمندم جناب مهندس موسوی نکاتی را عرض کنم که اصلیترین آن غنیمت شمردن فرصت است. فرصتها کم و دیر به دست میآیند و زود از دست میروند. فرصتها اما در عرصه اجتماعی و سیاسی از دست نمیروند بلکه به تهدید تبدیل میشوند و ما امروز در برابر تهدیدها و بحرانها هستیم و در عین حال فرصت مغتنم انتخابات ریاست جمهوری را در پیش داریم.»
تشویقهای بیامان مدعوین سخنان خاتمی را قطع میکرد و پس از اندکی درنگ خاتمی با صدایی بلندتر رو به ملت ایران اینگونه گفت: «اگر وضع کشور را میپسندید؛ اگر احساس میکنید از امکانات کشور به درستی استفاده میشود؛ اگر احساس میکنید فرصتهای بزرگی از دست نرفته؛ اگر احساس میکنید ایران سرفراز است و شأن و حیثیت ایران در منطقه و عرصه جهانی حفظ میشود؛ اگر میاندیشید فرصتهایی که مانند افسانه بود و درآمدهای مالی هنگفتی را برای کشور به ارمغان آورد در مسیر توسعه کشور صرف شد؛ اگر با وجود درآمدها دچار رکود تورمی نیستید؛ اگر دانشگاه و دانشجو جایگاه خود را دارد و اگر بیان اندیشه از گذشته آزادتر است بسیار خوب؛ این وضع را ادامه دهید. اما اگر احساس میکنید چنین نیست که نیست فرصت انتخابات را غنیمت بشمارید.»
خاتمی بیان دغدغههای خود را ادامه داد: «فرصت انتخابات ارزان به دست نیامده. این خواسته صد ساله مردم ایران است. در مقاطعی از تاریخ مردم موفق شدند خواست خود را عملی کنند و در مقاطعی فرصت از دست رفت. اما هنوز به برکت انقلاب اسلامی فرصت انتخابات برای شما باقی است.»
خاتمی با اشاره به میرحسین ادامه داد: «فرصت دیگر حضور برادر بزرگوارم مهندس موسوی است. او به معنای واقعی یک دیندار روشنفکر است و دغدغه خاطر او نسبت به شخصیت ایرانیان تردیدناپذیر است. موج سوم، یاری، ستاد 88 و همه مردم برای حضور فراگیر در انتخابات تلاش کنند تا این لحظه سرنوشتساز از دست نرود.»
پس از سخنان خاتمی میرحسین و زهرا رهنورد هم به روی صحنه آمدند و سید و مهندس پرچمی را به عنوان نماد امضا کردند و این پرچم سه رنگ را با یکدیگر به بالا بردند، یکی از جوانان رای اولی، دو شال سبز آورد، خاتمی خود شال سبز را به گردن میرحسین آویخت و آن رای اولی شال سبز دیگر را بر گردن خاتمی.
خاتمه مراسم سخنان نخستوزیر دوران جنگ بود که صریحتر از گذشته، دولت نهم و شرایط موجود را ناکارآمد خواند: «از برادر ارجمند، انقلابی و مصلح جناب آقای خاتمی تشکر میکنم. صحبت همه اساتید و پیام موج هواداران اصلاحات، دغدغه مشترک همه ماست. نگرانی از شرایط و آینده ایران بزرگترین دغدغه ماست.»
وی صدای خود را بلندتر کرد: «کافی نیست که دولت امنیت داشته باشد. باید آدمها امنیت داشته باشند. تا وقتی به آینده نگاه میکنند منظره روشنی در مقابل آنها دیده شود. رهایی از «نیاز مادی» مساله بسیار مهمی است چرا که اگر کسی اسیر نان و سفره باشد فراغت اندیشیدن به آزادی را ندارد. اگر سوالهایی که آقای خاتمی پرسید مطرح نبود چه دلیلی داشت همه ما اینجا جمع شویم؟ امنیت مردم مهمتر از امنیت دولت است. گمان نکنیم وقتی تنشی را بیهوده با دنیا ایجاد کنیم منافع ملی تامین میشود. ما به جای اینکه موجب آسودگی مردم شویم موجب نگرانی آنها میشویم. مردم به دنبال ثبات در مدیریتها هستند، جوانان ما گردش آزاد اطلاعات میخواهند. جوانان ما به مسکن، اشتغال و ازدواج میاندیشند اما از آن مهمتر میخواهند ترس از بیان عقیده نداشته باشند. آنها انتخابات آزاد، رقابتی و منصفانه میخواهند و این حق بدیهی مردم است؛ انتخاباتی که در آن تخلفی نباشد.»
موسوی ضعف رسانهیی اصلاحطلبان را مورد اشاره قرار داد و تاکید کرد هر یک از جوانان حامی اصلاحات و مردم میتوانند یک رسانه باشند. شانس ما در با هم بودن است و این تنها وسیله ما برای پیروزی است.
محسن آرمین سخنگوی سازمان مجاهدین انقلاب و داوود رشیدی به نمایندگی از هنرمندان در ابتدای مراسم دلایل حمایت خود را از میرحسین اعلام و درخواستهای جامعه را مطرح کردند. جواد یحیوی مجری این مراسم بهیادماندنی بود.