روزنامه "اندیشه نو" در شماره امروز دوشنبه 21 اردیبهشت ماه نوشت:
حالا پس از 35 سال کمتر کسی نام واقعی زهرا رهنورد را به یاد دارد و نیز کمتر کسی است که موسوی را با نام حسین رهجو بشناسد.
در همان سالها، جوان های نهضت آزادی و تعدادی از فعالان انجمن اسلامی پزشکان با هدایت دکتر حبیب الله پیمان جنبش مسلمانان مبارز را تشکیل دادند. به گفته دکتر پیمان در میان آن جوانان نام میرحسین موسوی هم دیده میشد. او با نام مستعار حسین رهجو فعالیت میکرد.
او آن روزها را به خوبی به یاد دارد؛ « بحران تشکیلاتی و ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق و تقابلی که با اندیشههای شریعتی در حال شکل گیری بود، ما را به تشکیل این جنبش رسانده بود».
حمایت از مذهبیهای سازمان مجاهدین خلق، پشتیبانی از اندیشه دکتر شریعتی و حمایت از جنبش تودهای مردم ایران که در حال شکل گیری بود، سه هدفی بود که این گروه پیگیری میکرد. به نظر میرسید زهره کاظمی که حالا دیگر همه او را به نام زهرا رهنورد میشناختند، فعالتر بود. خیلی ها سخنرانی او را در استادیوم امجدیه هنوز به خاطر دارند. زهرا رهنورد کتاب هایی مینوشت که مورد استفاده روشنفکران دینی و چپهای مذهبی آن موقع بود. اگرچه با پیروزی انقلاب و تشکیل حزب جمهوری اسلامی موسوی به حزب جمهوری اسلامی پیوست.
یکی دیگر از ویژگیهای موسوی روحیه لطیف و شاعر مسلکی است که در اداره امور اجرایی کشور داشت. همسرش زهرا رهنورد هم در یکی از نوشتههایش که در همان سالها در «جنگ سوره» توسط حوزه هنری منتشر شد، تصویری از روحیه شاعر مسلک و حساس همسرش میدهد. البته او این روحیه را موجب امید به آینده میدانست؛ «در روزهایی که فشار و خفقان ستمشاهی به اوج خود رسیده و احساس یاس و ناامیدی در میان همه رواج یافته بود، یک روز سرد زمستانی همراهم (موسوی) از پنجره یک شاخه گل سرخ را در حیاط خانه مان به من نشان داد که خود را به زحمت از زیر برف بالا کشیده بود. رو به من گفت: «همیشه میتوان در سردترین لحظات به آیندهای بهتر امید داشت. (نقل به مضون)»