در پی جدی تر شدن احتمال کاندیداتوری میر حسین موسوی ، انصار نیوز در مطلبی از این امر اظهار نگرانی کرد و از او خواست سکوت خود را نشکند و حرف نزند چون این کار اخلاقی نیست!
انصار نیوز نوشته است: میرحسین نباید تلافی بیست سال سکوت را در این چند ماه باقی مانده تا انتخابات بکند؛ چون همانطور که یک سکوت بیست ساله سوال برانگیز است، یک هیاهوی چند ماهه هم زیاد اخلاقی نیست.
در این روزها به طور متناوب سخنانی از میرحسین موسوی تیتر روز نامههای دوم خردادی میشود. آنچه که از آن میترسیدیم به وقوع پیوسته است و میرحسین موسوی خواسته و یا ناخواسته وارد بازی عوامل دوم خردادی شده است.
انصار نیوز در ادامه میرحسین را شامل دو نیمه دانسته و نوشته است:
میر حسین موسوی دو نیمه دارد:
یک نیمه آن، ورژن ضعیفشده احمدینژاد است که میخواهد نمودی از ساده زیستی و گفتمان اولیه انقلاب را به نمایش بگذارد.
نقاش قصه ما در این نیمه میخواهد به عنوان یک احمدینژاد دوم یا رجایی ثانی جلوهگری کند.
این «نیمه» به دعای کمیل در منزل شهید باکری میرود و نگران امور فرهنگی کشور است و پیوسته امام راحل را مورد نظر خود دارد و شهید بهشتی را الگوی خود میداند و شخصیتی مغتنم است که از ویرانههای حزب جمهوری اسلامی تا به امروز به امانت مانده است.
این نیمه همان دغدغههای ارزشی دهه شصت و توبه نصوح مخملباف را دارد.
این نیمه از خوردن گلابی چینی و انگور خارجی توسط مردم نگران است و ... .
نویسنده با ذکر این نکته که با این نیمه میرحسین مشکلی ندارد ، افزوده است:
مشکل ما با نیمه دوم میرحسین است؛ همان نیمهای که در این بیست سال به میرحسین نهیب میزد که سکوت کند و همان نیمهای که با امثال بهزاد نبوی و امثال و ذالک نشست و بر خاست دارد و همان نیمهای که میرحسین را وارد این بازی خطرناک کرده است.
مشکل زمانی شروع میشود که نیمه دوم سر نیمه اول کلاه میگذارد و او را وادار به حرفهایی میکند که عین تناقض است. خوردن گلابی چینی و انگور خارجی قبل از اینها در دولت سازندگی و اصلاحات در بین دولتمردان باب شد.
این که مردم گلابی چینی و یا هر کشور دیگری را با پول خودشان وارد کنند و بخورند نه تنها اشکالی ندارد، بلکه عین آزادی فردی در اسلام است.
تلخ تر آن است که در زمان اصلاحات و سازندگی، گلابی خارجی را در شرکتهای دولتی مدیران دولتی میخوردند و هسته گلابیها را هم به توده مردم نمیدادند و یار غار میرحسین - جناب خاتمی - در آن زمان که اشرافیت دولتی پایههای خود را استحکام میبخشید، دغدغه گفتگوی تمدنها داشت!
انصار در ادامه خطاب به میر حسین موسوی نوشته است:
آن زمان که اشرافیت دولتی سواحل خزر و کیش را استراحتگاه مدیران عالیرتبه خود کرده بود و هزاران مدیر به اسم ماموریت خارجی در هتلهای پنج ستاره اروپا گلابی نوش جان میکردند و به ریش ملت میخندیدند، جنابعالی کدام تابلوی ماندگار خود را خلق می کردید؟
آیا تا به حال اندیشیدهاید چند درصد راکبان این خودروهای گرانقیمت خارجی مدیران دولتی و فرزندان و همسران رسمی و غیررسمی آنها هستند؟
هنوز نیامده آدرس غلط میدهید و میخواهید دوباره بخش خصوصی کشور را مشتی مرفه بیدرد جلوه دهید؟!
آیا واقعا مخاطبان خود را مشتی آدم عوام از همه جابیخبر ارزیابی کردهاید؟!
به لطف تکنولوژی، امروز در اکثر خانههای ایرانی - چه بخواهیم و چه نخواهیم- یک آنتن ماهواره وجود دارد؛ حتی در روستاهای دور دست نیز مردم به حجمی از اطلاعات رسیدهاند که دیگر با این جور حرفها نمیتوان صندوقهای رای را پر کرد.
اشتباه شما و دوستانتان این است که هنوز هم انتخاب احمدینژاد را ناشی از رای پوپولیستی ملت میدانید و اصرار دارید تا با همین روش سبد رای خود و هم مسلکانتان را پر کنید.
بعید است که شما از عمق مفاسد اقتصادی و باندهای مافیایی که در زمان اصلاحات و سازندگی در درون شرکتهای دولتی به وجود آمد، بیاطلاع باشید و بعید است که ندانید کینه و نفرت نخبگان دولتی با احمدینژاد به خاطر جهت حرکت احمدینژاد در پاکسازی سیستم اجرایی کشور است.
دیگران وقتی تخریب میکنند، میفهمیم که کجایشان سوخته، ولی ای سید اولاد پیغمبر شما چرا؟!
شما میتوانستید در خرداد 76یک قهرمان ملی بشوید ولی الان ...
چه عرض کنم؟!
این مردم حق دارند که که گلابی چینی و انگور خارجی و سیب لبنانی بخورند!
نوش جانشان!
اقتصاد اسلامی یعنی این که فرد انسان به هر درجهای از پیشرفت و کمال که میخواهد، برسد و اگر عُرضه هم داشت، سوار هواپیمای شخصی بشود.
جناب موسوی!
نمیدانم اطلاع دارید یا نه؟
اتحاد جماهیر شوروی دچار فروپاشی شده است؛ دیوار برلین هم فروریخته است.
گورباچف -دبیر کل حزب کمونیست شوروی- هم مدتی است به ازای صرف ناهار و شام و چند دلار سخنرانی علمی میکند.
راستی به شرف عرض برسانم که دیگر حتی قذافی نیز به دنبال اندیشههای دولتی نیست و صحبت از دولت فاطمیون در شاخ افریقا میکند.
این مسکو که امروز میبینید، آن مسکوی بیست سال قبل نیست یک وقت به شما آدرس غلط ندهند!
بیست سال است که ملت ایران در برابر زیادهخواهی ایالات متحده بدون حمایت اتحاد شوروی و بدون تئوری جنگ سرد ایستاده است.
یک قدری در ادبیات خودتان دقت کنید!
امروز بر خلاف آن چه مشاوران شما به عرض مبارک رساندهاند، ایران عزیزترین کشور منطقه است و حتی دموکراسیهای لرزانی چون ترکیه میخواهند صلابت احمدینژاد را جلوی دوربینهای تلویزیونی تقلید کنند.
امروز دیگر تجارت جهانی و اقتصاد آزاد یک ضرورت است که باید به آن پیوست دیگر آن دوران که طفل ایرانی در بیمارستان دولتی متولد شود در مدرسه و دانشگاه دولتی درس بخواند و در کارخانه دولتی کار کند و در قبرستان دولتی هم دفن شود سپری شده است.
دیگر آن دوران که نگران گلابی خوردن مردم و ماشین سواری آنها باشیم، تمام شده است.
رسالت این انقلاب و نظام در شرایط حاضر، جهانیتر از آن است که خود را با گلابیخوردن مردم سرگرم کند.
دیگر آن دوران که برای توسعه صنعتی و اقتصادی کشور، حد و مرز تعیین کنیم، تمام شده است. مردم باید در فرآیند توسعه اقتصادی آزادی عمل داشته باشند و رانتهای اقتصادی که شما و دوستانتان پایهگذار آن بودهاید، در فردای ایران جایی ندارد.
جناب موسوی! این درد را با چه کسی مطرح کنیم؟
دولت احمدینژاد در بیست سال گذشته نزدیکترین گفتمان را به اندیشههای امام راحل داشته است و دوباره برق شادی را در چشمان زنان و مردان فراموششده پایین شهری و روستاهای محروم نشاند و زخم عمیقی را که دوستان شما در امپراطوری دولتی در زمان اصلاحات و سازندگی بر روح مردم محروم به وجود آورده بودند، اندکی التیام داد و آن وقت جنابعالی در این دوره طلایی انقلاب، سکوت بیست ساله را میشکنید و دولتی را که از لسان رهبر فرزانه به دولت حزبالهی مفتخر گردیده، مورد انواع تهمتها قرار میدهید!
نیمه ارزشی شما سزاوار احترام است.
جنابعالی که در زمان حیات امام و در شرایطی که حمایت آن پیر فرزانه را با خود همراه داشتید و مجلس و قوه قضایی هم از شما حمایت میکرد چندین نوبت استعفا دادید، چگونه میخواهید در شرایط جاری کشور که رقابت سیاسی به جنگی تمام عیار بین باندهای مافیایی در شرکتهای دولتی تبدیل شده است و باندهای مافیایی برای رسیدن به قدرت و دستیابی به منابع رانتی از هر ترفندی استفاده میکنند قوه اجرایی را مدیریت کنید؟!
شرایط کاری احمدینژاد را با زمان خودتان مقایسه کنید! احمدینژاد در سه سال گذشته با انواع مخالفتها روبرو بوده است؛ مجلسی که گرچه نام اصولگرایی را یدک میکشد، ولی توسط دولتمردان سابق شما در مرکز پژوهشهای مجلس به کانون کارشکنی تبدیل گردیده است؛ دستگاه قضایی و رسانه ملی را هم که شاهد هستید. به این لیست بیمهری ها اضافه کنید سنگاندازی چند هزار مدیر اصلاحات و سازندگی که در قالب احزاب دوم خردادی به فعالیت سازمانیافته مشغولند؛ ولی با همه این اوصاف، ایران و دولت و رئیسجمهور آن محبوبترین چهره جهان اسلام و منطقه هستند.
جناب موسوی!
نیمه دوم شما به اندازه نیمه اولتان دوست داشتنی نیست.
تکلیف ما با نیمه اول شما روشن است؛ ولی مطمئن باشید در برابر نیمه دوم شما خواهیم ایستاد.
» انتخابات
»» نظرات دیگران ( نظر)
لیست کل یادداشت های این وبلاگ