سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس خدا را دوست بدارد، خدا دوستش بدارد و هرکس خدا دوستش بدارد، از ایمنان خواهد بود . [.امام صادق علیه السلام]

انتخابات ریاست جمهوری

Powerd by: Parsiblog ® team.
میرحسین در تهران از احمدینژاد پیشی گرفت(پنج شنبه 88 اردیبهشت 24 ساعت 10:37 صبح )
سایت رأی ملت http://www.rayemelat.com با استفاده از نتایج یک نظرسنجی نقشه انتخاباتی تهران را منتشر کرد. این نقشه با استفاده از داده‌های یک نظرسنجی که با روش تلفنی از یک نمونه تصادفی 1650 نفره در سطح مناطق 22 گانه تهران انجام شده است طراحی و منتشر شده است.

نتایج کل نظر سنجی مناطق 22 گانه تهران بزرگ به صورت ذیل می باشد:

1- مهندس میرحسین موسوی : 42.87 آرا

2- دکتر محمود احمدی نژاد : 42.21 آرا

3- دکتر محسن رضایی : 2.86 آرا

4- حجت الاسلام مهدی کروبی: 6.22 آرا

5- هیچ کدام : 5.84 آرا


» انتخابات
»» نظرات دیگران ( نظر)

کیهان:خاتمی به لحاظ سیاسی موجودی تمام شده است!(پنج شنبه 88 اردیبهشت 24 ساعت 10:24 صبح )

سرمقاله کیهان:آخرین پروژه

 

عمر پدیده ای به نام انتخابات ریاست جمهوری دهم در ایران روبه پایان است. تا اینجای کار، داستان این انتخابات از حیث مجموعه تحرکات و فرآیندهای سیاسی که به ساخته شدن فضای فعلی انجامیده، البته بسیار پیچیده، طولانی و عمیقاً درس آموز بود. اما به نظر می رسد از این  به بعد با فضایی بیش و کم باثبات مواجه خواهیم بود که در آن انبوهی از «پروژه های ایذایی»- بویژه در حوزه تبلیغات انتخاباتی و «تهییج مردم»- اجرا خواهد شد اما بعید است بتواند بر سرنوشت موضوع تاثیری «جابجاکننده» بگذارد.
انتخابات دهم به لحاظ سیاسی تاریخی پرنشیب و فراز داشته است. در جبهه مخالفان اصولگرایی، جناح دوم خردادی ها، ابتدا با این تحلیل که اولا باخت در این انتخابات مساوی مرگ مطلق برای همیشه است و ثانیاً جز محمد خاتمی کسی توان ورود به یک «رقابت موثر» با احمدی نژاد را ندارد، خاتمی را به رغم  میلش به صحنه کشاندند. خاتمی اما که خوب می دانست دوستانش نه به فکر  او بلکه در اندیشه رها کردن خودشان از سرنوشتی شوم هستند، پس از مدتی مدارا و همراهی (البته از سر ناچاری) ، یقین کرد که نه در دور اول و نه در دور دوم توان پیروزی بر کاندیدای اصولگرایان را ندارد، و نتیجه گرفت بهتر است خود را «قربانی و ابزار» جماعتی تندرو نکند و پای از این میدان پس بکشد. با این تحلیل بود که خاتمی از فرصت حضور میرحسین موسوی در صحنه استفاده کرد (و بنا بر یک تحلیل، خود او را به میدان کشاند) تا راه فراری برای خویش بگشاید و به محض اینکه موسوی حضور خود را نهایی و اعلام کرد دیگر به هیچ کدام از خواهش ها و تهدیدهای دوستانش وقعی ننهاد و از صحنه کنار کشید. دقیق  اگر باشیم، آنچه نهایتاً به ترک صحنه انتخابات توسط خاتمی انجامید «یقین او به باخت» بود و اینکه ارزش ندارد تتمه آبروی خود را فدای جماعتی سوپر رادیکال بکند. بر این مبنا، در کمال انصاف و به آسانی می توان نتیجه گرفت جریان اصولگرا و کاندیدای آنها، خاتمی را به عنوان «قدرتمندترین گزینه اصلاح طلبان» شکست داد و به این معنا از «انتخاباتی در دل انتخابات دهم»  پیروز بیرون آمد. انتخاباتی کاملاً  رقابتی و بدون حرف و حدیث. دیگر نه شورای نگهبانی وجود داشت و نه خیالاتی مانند رای سازماندهی شده مجال طرح می یافت؛ مردی با هزار نقشه و ترفند به میدان آورده شد، فضا را سنجید، باخت خود را قطعی یافت و سر خویش گرفت و به راه خود رفت چون چیز باارزشی برای ماندن و هزینه دادن نمی دید.
خاتمی اکنون به لحاظ سیاسی موجودی تمام شده است و بعید است که از این پس حتی دوستانش برای او ارزشی  بیش از یک «سیدقابل احترام» قائل باشند. همین حالا هم می توان دید که او خود را برای گزینه ای که به اصلاح طلبان تحمیل کرده به آب و آتش نمی زند و برخلاف قولی که به هنگام کناره گیری به نفع موسوی داده بود حاضر نیست فعالیتی فوق العاده  به نفع او انجام دهد.«بی تفاوتی محسوس خاتمی نسبت به موسوی» را از  دو جنبه می توان تحلیل کرد. یک جنبه این است که فرض کنیم او اساساً حمایت صریح و فعالانه از موسوی را به نفع خود نمی داند و همانطور که برخی اصلاح طلبان علناً گفته اند عقیده دارد موسوی حتی موفق به کشاندن انتخابات به دور دوم نخواهد شد پس نباید خود را فدای کاندیدایی با سرنوشت معین کرد. تحلیل دوم اما از این منظر صورت می گیرد که خاتمی برخلاف برخی دوستانش ارزیابی واقع بینانه از توانایی خود در بسیج توده ها دارد و بر مبنای این ارزیابی خوب می داند که حتی اگر سینه چاکانه هم به تبلیغ موسوی  بپردازد، باز معلوم نیست قادر به انتقال  رایی قابل توجه  به سبد او باشد. خاتمی انتخابات مجلس هشتم را تجربه کرده است که در آن عده ای با این توهم که   «اسم خاتمی همه چیز را تمام خواهد کرد» نام او را بر صدر فهرست پیشنهادی خود گذاشتند اما از آن فهرست حتی یک «کاندیدای اختصاصی» هم به مجلس راه نیافت. بر مبنای آن تجربه، او اکنون سعی می کند به قدر توانش بار بردارد و دیگران را درباره آنچه می تواند و آنچه نمی تواند دچار سوءتفاهم نکند. اگر با فرض حمایت قوی خاتمی از  موسوی هم اتفاق خاصی نخواهد افتاد، منطقی است که فرض کنیم او انگیزه ای برای حمایت بی محابا از موسوی نداشته باشد و بگوید که اگر تحریک و تحرکی لازم است خود  کاندیدا باید آن را بوجود بیاورد نه ستادها و هوادارانش.
حامیان خاتمی اما سرنوشتی متفاوت از او یافته اند. در دوران کشاکش میان ماندن خاتمی یا میرحسین - که نهایتاً منجر به کنار ه گیری خاتمی از صحنه شد- این جماعت، تمام توان خود را برای زمین زدن موسوی به کار گرفتند و در حالی که «کلمه اخلاق» از دهانشان نمی افتاد تقریباً هر کار که می توانستند برای از پا انداختن موسوی انجام دادند. نیازی به مراجعه به شنیده ها نیست، همین اظهار نظرهای علنی را اگر مرور کنید چون روز پیداست که چگونه موسوی را از همه سو آماج طعن و تهمت قرار دادند و  به خاتمی گفتند حاضر نیستند در جرم «کسی که اصلاحات را دفن خواهد کرد» شریک شوند.
اما پس از آنکه دانستند قادر به از پیش بردن کاری نیستند و خاتمی با همکاری موسوی جلو چشم آنها پروژه شان را بر باد داده، گویی هیچ اتفاقی نیفتاده باشد یک شبه رنگ عوض کردند، خود را «یاران موسوی» خواندند و پس از نزدیک شدن به او و انجام چند ملاقات، پروژه جدید «خاتمیزاسیون موسوی» را کلید زدند.
از آن روز که تندروهای دوم خردادی اضطراراً خود را به موسوی چسبانده اند - و او هم البته آنها را سخت در آغوش گرفته- تمام تلاش آنها بر این بوده است که موسوی را متقاعد کنند برای رای آوردن راهی جز  پا گذاشتن بر جای پای خاتمی ندارد و اگر بخواهد هویتی غیراصلاح طلبانه از خود به جامعه معرفی کند نه فقط قادر به جذب رای اصولگرایان نخواهد بود بلکه رای اصلاح طلبان را هم از دست می دهد. موسوی البته در برزخ مانده است و در حالی که هنوز نمی خواهد از ادبیات شبه انقلابی کوتاه بیاید عملا اداره امور خود را به طور کامل به کسانی سپرده که آن سرنوشت را برای خاتمی رقم زدند.
آخرین نما از صحنه انتخابات نشان می دهد که همچنان اتفاقات تازه ای در حال وقوع است. حامیان خاتمی که مدتی سعی کردند خود را «یار موسوی» معرفی کنند اکنون و پس از وقوع یک سلسله درگیری ها و اختلافات با ستاد موسوی، به این نتیجه رسیده اند نباید تمام توان خود را صرف حمایت از او کنند و کار مهم تری هست که اگر به موسوی مشغول شوند بر زمین خواهد ماند.
آن «کار مهم» طراحی و اجرای پروژه ای وسیع برای مخدوش جلوه دادن انتخابات است که در نتیجه علم قطعی تندروها به شکست در انتخابات دهم اجرا می شود. در واقع همانطور که پیش از این زمانی در بحث از انتخابات ریاست جمهوری نهم گفته ایم اصلاح طلبان از آنجا که هرگز شجاعت کافی برای پذیرش باخت را نداشته اند همواره سعی کرده اند آنجا که باخت خود  را قطعی می بینند این شکست را به شکستی برای مجموعه نظام تبدیل کنند و بی هنری خود را به زمین و آسمان نسبت بدهند. مجموعه ادبیاتی که این روزها با محوریت مسئله «نگرانی از سلامت انتخابات» توسط اصلاح طلبان در حال تولید است  -وحدس زده می شود تا شب انتخابات بسامدی فوق العاده پیدا کند- قبل از هر چیز باید به مثابه اعتراف پیشاپیش اصلاح طلبان به شکست و تدارک بهانه برای توجیه آن ارزیابی شود، چه، اصلاح طلبان اگر حتی به قدر ذره ای احتمال پیروزی در انتخابات آینده را می دادند هرگز معقول نبود که به این شکل درباره سلامت انتخابات پیشگویی کنند. و آن را زیر سؤال ببرند و حال آن که خود خوب می دانند «سلامت» یکی از قطعی ترین صفات همه انتخابات ها در ایران بوده است. پس از این به طور دقیق تر به ابعاد این پروژه خواهیم پرداخت اما مهم است که روشن باشد جماعتی از تندروها از حالا خود را بازنده این صحنه می دانند و نگاه کردن در منظره هولناک آینده آنچنان بیمی در جانشان انداخته که احتمال وقوع هیچ عمل غیرمنتظره ای از جانب آنها دور از ذهن نیست.
مهدی محمدی


» انتخابات
»» نظرات دیگران ( نظر)

برادر نبوی حافظهتان چطور است؟(چهارشنبه 88 اردیبهشت 23 ساعت 8:34 عصر )
12 سال پیش در چنین روزی یعنی 23 اردیبهشت سال 1376، مرتضی نبوی، مدیر مسئول روزنامه رسالت و عضو ارشد جامعه اسلامی مهندسین در سرمقاله روزنامه رسالت با عنوان «دو استعفا و یک قهر» در توجیه علت مخالفت خود و جناح متبوعش! با ریاست‌جمهوری خاتمی، وی را متهم به کم ظرفیتی و تحمل در کشیدن بار سنگین ریاست‌جمهوری می‌کرد و با اشاره به دو استعفای خاتمی از مسند مدیر مسئولی روزنامه کیهان و وزارت ارشاد تضمینی نمی‌دید که وی این بار نیز از زیر بار سنگین ریاست جمهوری برآید.

«کسی که در هیچ میدانی الا میدان فرهنگ آن هم با کارنامه دو استعفا و نیز در میدان سیاست با یک قهر، حضور نیافته، فردا چگونه می‌خواهد بار سنگین ریاست یک دولت اسلامی و انقلابی را به منزل برساند؟»

منظور سید مرتضی نبوی از دواستعفا، یکی استعفای خاتمی از نمایندگی ولی‌فقیه در مؤسسه کیهان و دیگری استعفای وی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود و منظور از قهر نیز اشاره به تشکلی است که خاتمی نقش فعالی در تشکیل و تداوم فعالیت آن داشت.

تنها ده روز پس از انتشار این مقاله بود که برخلاف پیش‌بینی جناب نبوی، سیدمحمد خاتمی با آرایی سه برابر رقیب اصلی خود که مورد حمایت جناح راست، صداوسیما و نهادهای ... بود به پیروزی رسید و باز هم برخلاف میل جناب نبوی، خاتمی 8 سال ریاست‌جمهوری خود را به پایان رساند و استعفای مورد علاقه مخالفانش رخ نداد.

اکنون نیز در آستانه دهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری، ‌ستاد جنگ روانی و تخریب مهندس موسوی با انتشار مقالات و تحلیل‌هایی که از صفحات روزنامه‌های دولتی و حکومتی تا سایت‌های اینترنتی و تابلوهای بسیج مساجد و بولتن‌ها و نشریات داخلی نهادها همه جا گسترده است، با بزرگ‌نمایی استعفای میرحسین موسوی از نخست‌وزری قصد دارد این‌طور وانمود کند که به دلیل آن استعفا، وی شایستگی احراز پست ریاست‌جمهوری را ندارد و اگر در انتخابات هم به پیروزی برسد، از فشار شانه خالی خواهد کرد و استعفا می‌دهد.

جالب این که جناح راست حتی زحمت نوآوری هم به خود نداده و عیناً تاکتیک شکست خورده 12 سال قبل را در تخریب حریف به کار می‌گیرد.

توسل به موضوع استعفای میرحسین موسوی از نخست‌وزیری پس از پایان جنگ در حالی صورت می‌گیرد که امام خمینی (ره) در ماه‌های پایانی عمرشان و با توجه به تخریب‌های صورت گرفته علیه مهندس موسوی، به بهانه استعفا حکم انتصاب ایشان به بنیاد مستضعفان می‌نویسند.
» انتخابات
»» نظرات دیگران ( نظر)

هاشمی‏?خاتمی،موسوی روسای افغانستان!(چهارشنبه 88 اردیبهشت 23 ساعت 8:27 عصر )
در حالی‌که محمود احمدی‌نژاد از طریق رسانه‌های عمومی در روزهای اخیر می‌گوید که به هواداران خود گفته‌ام به هیچ‌وجه تخریب نکنند و دولت نیز نمی‌خواهد به تخریب‌ها پاسخ دهد که یاران احمدی‌نژاد در شهرستانهای مختلف به غیراخلاقی‌ترین شکل ممکن اقدام به تخریب اصلاح‌طلبان می‌کنند.

به گزارش یاری، جلسه پرسش و پاسخ انجمن اسلامی مستقل دانشگاه سمنان و بسیج دانشجویی این دانشگاه که با حضور  محمدعلی رامین برگزار شد با تنش هایی همراه بود.

مشاور در سایه محمود احمدی‌نژاد در پاسخ به سئوال یکی از دانشجویان درباره سیاست دولت نهم و شخص احمدی نژاددر بحث هولوکاست گفت:«ما با مطرح کردن هولوکاست در جوامع جهانی می‌خواهیم دولت های مستبد و زورگو را با چالش مواجه کنیم تا آن‌ها بدانند که ما امروز فقط پاسخگوی پرسش‌های آن ها نیستیم بلکه خود پرسش‌گریم و بدین ترتیب امتیازاتی از آن‌ها گرفتیم.»

در این هنگام چند تن از دانشجویان پرسیدند آیا قطعنامه و تحریم بین المللی امتیاز است، وقتی دانشجویی لیستی از تحریم‌های صورت گرفته علیه ایران را قرائت کرد، عضو ارشد رایجه خوش خدمت آن را در جهت تخریب دولت نهم بیان کرد و روزنامه‌هایی که این اخبار را می‌نویسند به وابستگی به باندهای مافیایی قدرت متهم کرد.

در ادامه، دانشجویی به نامه رامین به سید محمد خاتمی درسال هشتاد اشاره کرد که در آن از آقای خاتمی خواسته بود در اوج محبوبیت این مفام را ترک کند و در انتخابات کاندیدا نشود، این دانشجو در ادامه پرسید:«حالا که شما از محبوبیت آقای احمدی‌نژاد حرف می زنید بهتر نیست که ایشان هم در اوج محبوبیت کنار بروند؟»

رامین در پاسخ به این سئوال گقت:«آقای خاتمی برای محبوبیت و شهرت هر امتیازی می‌دادند، در حالی که احمدی نژاد این گونه نیست.من نامه مشابهی هم به آقای هاشمی نوشتم.»

وی ادامه داد:«شخصیت هایی مثل هاشمی ‏? خاتمی و میر حسین موسوی بهتر است تجربیاتشان را در سطح بین المللی نشان دهند.این آقایان می توانند رئیس جمهور اقغانستان شوند.»

اوج تنش در جلسه هنگامی بود که دکتر رامین آیت الله هاشمی رفسنجانی را متهم کردند که به دنبال قدرت، مقام و شهوت هستند که این حرف با واکنش شدید چند تن از دانشجویان مواجه شد که توهین به آقای هاشمی را توهین به نظام قلمداد کردند.

یکی از دانشجویان در این باره گفت:« آقای هاشمی در راس مجلس خبرگان قرار دارد که رهبر را تعیین می کند و ایشان نیازی به مقام های مورد نظر شما ندارند.»

این جلسه نزدیک اذان در حالی که هنوز پزسش های زیادی مطرح نشده بودند پایان یافت.

گفتنی است که جلسه پرسش و پاسخ مذکور از طرف مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه سمنان با استناد به مصوبه وزارت علوم که تاکید کرده بود برنامه های انتخاباتی فقط به صورت مناظره مجاز است غیر قانونی اعلام شده بود.
» انتخابات
»» نظرات دیگران ( نظر)

علت گریه جوان پس از دیدن احمدی نژاد!(چهارشنبه 88 اردیبهشت 23 ساعت 8:24 عصر )
به گزارش خبرنگار سیاسی فارس، محمود احمدی نژاد روز سه‌شنبه با حضور در ورزشگاه مادران واقع در انتهای خیابان 17 شهریور به صورت حضوری با تعدادی از ساکنان این منطقه ملاقات کرد.
تعداد زیادی از مردم برای ملاقات با رئیس جمهور و طرح مشکلات خود نوبت گرفته بودند. در اواخر این دیدار یک جوان حدود 20 ساله برای ملاقات با رئیس جمهور اصرار فراوانی کرد و سرانجام برای طرح مشکل خود به اتاق احمدی‌نژاد وارد شد و به محض وارد شدن شروع به گریه کرد.
بعد از لحظاتی احمدی‌نژاد از وی پرسید چرا گریه می‌کنی و مشکل تو چیه؟
این جوان در حالی که گریه می‌کرد به رئیس جمهور گفت: من مشکلی ندارم. هدفم از این دیدار این بود که بتوانم از نزدیک یکی از خادمان امام عصر(عج) را ببینم و حالا که موفق به این کار شدم دیگر مشکلی ندارم.
در این هنگام که رئیس جمهور و همراهان و مردم ملاقات‌کننده بشدت تحت تاثیر خلوص و صفای این نوجوان قرار گرفته بودند مرتب از وی سئوال می‌کردند که اگر مشکل خاصی داری مطرح کن تا چاره‌جویی شود اما این جوان حرف قبلی خود را تکرار کرد و گفت: مشکلی ندارم.
احمدی‌نژاد به این جوان گفت: تو که می‌خواستی یکی از خادمان و علاقه‌مندان به امام زمان را ببینی می‌رفتی جلوی آینه و خودت را می‌دیدی.
این جوان لحظاتی بعد با احمدی‌نژاد روبوسی و خداحافظی کرد و رفت.
» انتخابات
»» نظرات دیگران ( نظر)

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
مرزبندی اصلاحطلبان در شروع تبلیغات
4 داوطلب تائید صلاحیت شدند
درد سر رنگ سبز (نمادحامیان موسوی) برای تلویزیون!
حسین شریعتمداری به سیم آخر زد!
توسل "فارس" به اسرائیل برای حمایت از احمدی‏نژاد
[عناوین آرشیوشده]