مهدی کروبی گفت: کسانی که در درون جبهه اصلاحات قصد کاندیداتوری دارند تا 20 آذر ماه فرصت دارند، علاوه بر اعلام کاندیداتوری خود قبول شورای حکمیت را اعلام کنند.
به گزارش فارس، حجت الاسلام و المسلمین مهدی کروبی دبیر کل حزب اعتماد ملی صبح امروز پنج‌شنبه در حاشیه کنگره سراسری حزب کارگزاران سازندگی در جمع خبرنگاران با اعلام اینکه تصمیمش برای کاندیداتوری قطعی است گفت: به دوستان پیشنهاد تشکیل شورای حکمیت را ارائه کردم و تا 20 آذر ماه کسانی که قصد کاندیداتوری دارند فرصت دارند که علاوه بر اعلام کاندیداتوری خود قبول شورای حکمیت را اعلام کنند.
دبیر کل حزب اعتماد ملی با تاکید بر اینکه نزدیک به سه ماه است که پیشنهاد تشکیل شورای حکمیت را داده است افزود: کسانی که قصد کاندیداتوری دارند باید تا 20 آذر نظر خود را درباره کاندیداتوری اعلام کنند.
وی در پاسخ به این سوال که اگر پس از 20 آذر ماه سال جاری فردی در درون جبهه اصلاحات اعلام کاندیداتوری کند وضعیت را چگونه تحلیل می‌کنید گفت: اگر چنانچه تا قبل از 20 آذر ماه کسی اعلام کاندیداتوری کرد ما نظر شورای حکمیت را می‌پذیریم ولیکن اگر بعد از 20 آذر ماه اعلام کاندیداتوری کند در صحنه باقی می‌مانم و به هیچ وجه کنار نخواهم رفت.
دو نشریه شاخص طیف خاصی از اصولگرایان که هر دو نیز چهارشنبه ها منتشر می شوند، در شماره های اخیر خود، سیدمحمد خاتمی را مورد نقدهای شدید خود قرار دادند.
به گزارش عصرایران، نشریه پرتو سخن که تحت نظر موسسه امام خمینی قم به مدیریت آیت الله مصباح اداره می شود در تیتر یک خود به قلم قاسم روانبخش نوشت: "چه کسانی غرب باوری را در بدنه نظام نهادینه می کردند؟" و افزود: "آقای خاتمی، رییس جمهور سابق، با نهادینه کردن غرب باوری در بدنه نظام، اظهار می داشت: "شما برای این که بتوانید پیشرفت کنید و بمانید، راهی جز راه غرب ندارید" (روزنامه آریا 28/6/79) و "راه غرب یعنی پذیرش خرد غربی" (همان).
او خردورزی را تنها راه حل مشکلات مطرح و توصیه می کند که گذشته را باید رها کرد و امروزی شد. راه امروزی شدن هم تمسک به "بنیاد زندگی غربی است" (سخنرانی در دانشگاه علامه، 21/3/70)
باورمندی آقای خاتمی به غرب به حدی است که می گوید: "به آینده نخواهیم رسید مگر اینکه از مدرنیته و تجدد بگذریم" (همان)
روانبخش در بخش دیگری از مقاله خود آورده است: "شیفتگی آقای خاتمی به غرب به ویژه آمریکا به حدی است که نمی تواند آن را در دل مخفی کند؛ بلکه در سفر به آمریکا مکنونات قلبی اش را اینگونه بیرون می ریزد: "واقعا به طور بسیار جدی مایلم یک ماه را در این شهر (نیویورک) بگذرانم تا معماری آن را بررسی کرده با آمریکایی ها صحبت کنم... آمریکا و آمریکایی ها برایم فوق العاده جالبند" (لوموند، 24/9/98 م)
به باور روانبخش ، این نوع نگرش به غرب و غرب باوری موجب شد تا روحیه خودباوری و اعتماد به نفس در میان برخی مسوولان جای خود را به غرب باوری داده، برای پیشرفت، همه نگاه ها را به دروازه های غرب بدوزند و کشور ایران را همانند عصر هویدا و پهلوی به بازاری مناسب برای کالاهای غربی از رده خارج شده و مستعمل تبدیل نمایند. در عرصه نظامی نیز با چند توپ و تانکی که به ما می فروشند و آمار دقیق آن را هم می دانند، همچنان ضعیف نگاه دارند تا بتوانند با تهدید و ارعاب، خواسته های خودشان را بر ما تحمیل کنند.
در همین حال، هفته نامه یالثارات- ارگان مطبوعاتی انصار حزب الله - نیز در صفحه اول خود تیتر زد: "ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا" و با اشاره به نامه احمدی نژاد به اوباما و نامه دولت خاتمی به بوش در سال 2003 نوشت: "ماهیت نامه دکتر محمود احمدی نژاد به اوباما رییس جمهور منتخب آمریکا و قصد و انگیزه او ناشی از یک روحیه و منش توحیدی و جهان بینی است" و افزود: " هر ایرانی با خواندن نامه احمدی نژاد به اوباما، از غرور و افتخار دچار هیجان و شعف می شود، چرا که پیام برخاسته از فضای معنوی و حماسی حاکم بر سراسر نامه، جان هر ایرانی را زنده می سازد، و او را به یاد تاریخ صدر اسلام و ارسال پیک های پیامبر عظیم الشان (ص) به سران کشورهای دنیا و سالهای پایانی عمر پر برکت رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) و نامه آن بزرگوار به گورباچف می اندازد. اتمام حجت و هشدار به رییس جمهور ایالات متحده آمریکا و متهم نمودن او و روسای جمهور قبل از او به بی عدالتی و بی کفایتی و جهانخواری و نقض حقوق بشر، کاری نیست که از عهده هر کسی برآید.
یالثارات در ادامه افزود: "اما ملت شریف و فهیم ایران اسلامی به خوبی به یاد دارند که چگونه در پنجم مهر ماه سال 1382 از طریق رادیو بی بی سی مطلع شدند، دولت اصلاحات بر خلاف انتظارات آنها و بر خلاف شئونات ایرانی و بر خلاف رسالت و گفتمان و اندیشه های سیاسی امام خمینی (ره) و خط مشی مقام معظم رهبری و مغایر با اصول و آرمان های انقلاب اسلامی در نامه محرمانه ای که به جرج بوش رییس جمهور آمریکا فرستاده، چه دسته گلی به آب داده و چگونه آبروی ایران و ایرانی را به باد حراج داده بود... رادیو بی بی سی قسمتی از این نامه را فاش کرده، دولت اصلاحات خطاب به مقامات کاخ سفید نوشته: برای اختلافات فی مابین حاضر است برای خلع سلاح حزب الله لبنان و شفاف سازی تمامی فعالیت های هسته ای، دست برداشتن از حمایت گروه های فلسطینی و ... تلاش نماید.
پس از افشای قسمتی از این نامه که خون هر حزب اللهی را به جوش می آورد، رادیو بی بی سی چنان هموطنان شهید فهمیده و همسنگران شهید باکری و همت و همرزمان شهید کاظمی و شهید بقایی و دقایقی و شهید موسوی را بزدل و ترسو توصیف نمود؛ طوری که در گزارش خود آورده است: "در آوریل 2003 میلادی در شرایطی که تانک های آمریکایی در خیابان های بغداد حرکت می کردند این نگرانی در تهران شدت می گرفت که شاید پس از عراق نوبت ایران باشد."
اوج فاجعه اینجاست که ارسال چنین نامه ای از سوی دولت آقای سید محمد خاتمی برای مقامات کاخ سفید آمریکا، بزرگترین پیروزی به حساب آمده طوری که سیاستمداران آمریکایی مدعی شدند ایرانیان از صدای شنی تانک ها در بغداد به وحشت افتادند و با ارسال چنین نامه ای ضمن تن دادن به تمامی خواست های آنها به التماس افتاده اند که آنها را از لیست کشورهای شرور خارج کنند. لذا چون چنین عکس العملی را از دولت قبلی ایران دیده بودند این را ماحصل تهدیدات تلقی نموده و از این رو در انتظار واکنش مشابه دولت آقای احمدی نژاد بودند که با سیلی های پی در پی احمدی نژاد و امت حزب الله مواجه شدند.
به نوشته یالثارات ، خاتمی در نامه اش دست دوستی به سمت آمریکا دراز کرده و حاضر شده به خاطر دوستی با آمریکا از مظلومیت فلسطین و قتل و عام فلسطینی ها و محاصره قدس شریف چیزی نگوید و هیچ گونه حمایتی نسبت به آنها نداشته باشد و برای خلع سلاح حزب الله لبنان تلاش نماید و تمام برنامه های هسته ای را طبق میل مقامات کاخ سفید شفاف سازی نماید.
آمریکا در مقابل این نامه که به قیمت تاراج رفتن آبرو و حیثیت ایران و ایرانی و شکستن قلب میلیون ها مسلمان دربند فلسطینی و مجاهدین لبنانی و بدبین شدن جمیع مسلمانان و آزادیخواهانی که روزی ایران و ایرانی را مهد آزادی و الگوی جوانمردی و رادمردی می دانستند تمام شده، نه تنها عکس العمل مثبتی که دلخواه مورد انتظار آقای خاتمی بوده نشان نداده، بلکه خیلی هم عصبانی شده بودند که چطور دولتمردان ایرانی جرات کرده اند به آمریکا نامه بنویسند."
نکته قابل توجه و حایز اهمیت و کلیدی مساله اینجاست که، این نامه در سال 1382 نوشته و ارسال شده ولی مردم ایران پس از گذشت سه سال بعد از آن تاریخ از طریق رادیو بی بی سی لندن به صورت گسسته و گریخته از آن مطلع می شوند؛ یعنی نامه با طبقه بندی به کلی سری و بدون اینکه وجدان عمومی که مطبوعات و رسانه ها هستند از آن مطلع شوند و به صورت چراغ خاموش ارسال شده است.
اما از آن طرف می بینیم که احمدی نژاد در کمال اقتدار و غرور و غیرت ایرانی، در اوج دشمنی با دولت آمریکا و بدون درخواست دوستی و بدون اینکه وعده و وعید و باجی به آمریکا بدهد و ضمن دفاع از حقوق حقه فلسطین و مظلومیتش و غاصب و نامشروع دانستن دولت اشغالگر قدس و حمایت از حزب الله لبنان، اول آن نامه توحیدی و تاریخی را به جرج بوش می نویسد و بلافاصله صدا و سیما و تمامی مطبوعات و رسانه ها را از متن نامه خود آگاه می کند و اخیرا هم که به بهانه پیروزی اوباما، نامه ای به او نوشتند که تمام سیاست خارجی و داخلی آمریکا را به چالش کشاندند و صراحتا او و تمام روسای جمهور قبل از او را به بی کفایتی و بی عدالتی و نقض حقوق بشر و زیاده خواهی و جنگ طلبی و مظلوم ستیزی و حمایت از ظلم و ظالمین متهم نمودند که متن نامه هم بلافاصله در اختیار همگان گذاشته شده است.
سید محمدخاتمی ازحضور در دانشگاه تهران منصرف شد.
حجت الاسلام سیدمحمدخاتمی رئیس جمهور سابق ایران که قرار بود برای سخنرانی در جمع دانشجویان دانشگاه تهران حضور یابد از این کار منصرف شده است.
بنابراین گزارش این سخنرانی قرار بود روز یکشنبه به مناسبت ایام روز دانشجو انجام شود.
ریس موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدن ها در پیامی محاصره ساکنان بی دفاع نوار غزه از سوی رژیم اشغالگر فلسطین و فاجعه ترور عده ای بی گناه در هند را شدیدا محکوم کرد.
به گزارش موسسه بین المللی گفتگوی فرهنگها و تمدن ها، متن کامل پیام حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی بدین شرح است:
به نام خدا
جهان در این ایام با نگرانی ها و تهدیدهای هراس آوری از تشدید تروریسم دولتی و خشونت های سازمان یافته روبرو شده است. ماه‌ها است غزه مظلوم رسماً به محاصره رژیم اشغالگر فلسطین در آمده است و بزرگترین فاجعه های انسانی قطع سوخت و برق و کمیابی مواد غذایی و دارویی در حال وقوع است و در سوی دیگری از جهان، جامعه متکثر و متنوع هند در معرض بی رحمانه ترین انواع خشونت و ترور قرار گرفته است.
فاجعه در آنجا فاجعه آمیزتر است که آنان که می توانند سخنی بگویند و کاری بکنند از کنار این جنایت های ضد انسانی بگذرند.
اکنون کودکان و زنان و مردان بی دفاع فلسطینی در فصل سرما با نسل کشی آشکار دولت اسرائیل روبرو هستند و مناطق بی شماری از منطقه زندگی خویش را با بیم و هراس از تروریسم می گذرانند، سکوت و بی تفاوتی سازمان های بین المللی و مسؤولان کشورها آتش این جنایت ها را فروزان تر می کند.
انتظار می رفت که رؤسای کشورهای اسلامی و منطقه دست به اقدام های عاجل و مؤثری در مهار و اصلاح وضع خطربار کنونی بزنند. انتظار می رفت رئیس جمهوری منتخب آمریکا که با شعارهای متفاوت روی کار آمده است، به عنوان یک عمل انسانی و برای نشان دادن حسن نیت، جنایات اخیر غزه را ببیند و به نفع مظلومان و علیه جنایتکاران موضع مناسب بگیرد تا امیدها به آینده و به تغییر اساسی به نفع نوع انسان بیشتر شود، انتظار می رفت، نهادها و سازمانهای بین المللی خطر تروریسم و خشونت سازمان یافته را به هر نام و از سوی هر سیاست و اعتقادی که باشد جدی تر بگیرند.
من اکنون وظیفه می دانم که به عنوان مسلمانی که دغدغه اصلی او حاکمیت صلح و عدالت و گفت و گو در جهان است و به محو خشونت و ستم و سلطه از تمامی عرصه های زندگی انسان می اندیشد از همه صلح دوستان جهان و سازمانهای بین المللی و منطقه ای، دولت ها و نهادهای غیر دولتی بخواهم که برای جلوگیری از وقوع حادثه های دیگر در فلسطین، در منطقه و در تمامی جهان چاره ای نو بیاندیشد.
من با همه اصحاب رنج و مصیبت در سراسر جهان اعلام همدردی می کنم و برای ملت شریف و مظلوم فلسطین پایداری، وحدت و پیروزی و از خداوند متعال برای همه مردم جهان رهایی از بیداد، ترس و خشونت و ترور مسألت دارم.»
